بایگانی برچسب: مثل فارسی

ریشه و داستان ضرب المثل «نون به هم قرض دادن»

سایت بدون – قدیم بیشتر خانه ها، تنور خانگی داشتند و آدم نان خود را در خانه می پختند نان پختن مراحلی داشت که چندان آسان نبود ، باید سوخت بود، گندم بود و پس از آن گندم آسیاب می شد خمیر پرداخته می شد و در درون تنور گذاشته می شد برای همین گاهی نان در خانه نبود در …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «مارا باش که از بز دنبه می‌خواهیم»

سایت بدون – ماجرا ساده است بر از جمله حیوانات اهلی است که دنبه ندارد و بدنش از کمترین چربی برخوردار است پس عقلانی نیست که از بر تقاضای دنبه داشت این ضرب المثلی در کنایه به کسانی به کار می رود که معرفت ، محبت، تدبیر و … به خرج نمی دهند و می خواهد بگوید که تو هیچ …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «لحافی را برای شپشی دور نمی اندازند»

سایت بدون – در قدیم یکی از حیوانات موذی که بسیار آدم ها را اذیت می کرد، شپش بود شپش وقتی به زندگی آدم ها می افتاد آن ها را نابود می کرد باید موهای خود را از ته می تراشیدند و … یکی از اولین جاهایی که شپش ها دیده می شدند رختخواب بود جای گرم باعث رشد آن …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «گوش به زنگ بودن»

سایت بدون- صدای زنگ در خانه می تواند نشانه آمدن کسی باشد و آمدن هم نشانه پایان انتظار . این ضرب المثل برای زمانی به کار می رود می رود که بخواهند از انتظار و آماده بودن برای کسی یا کاری صحبت کنند ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید مجموعه ای بی نظیر از …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « کاسه چه کنم در دست داشتن»

سایت بدون – می گویند که اربابی هوس آش می کند به نوکر خود می گوید که آن کاسه چینی را بردار و برو کمی آش بخر و بیار فقط حواست باشد که آن کاسه بسیار گران قیمت است و در راه نشکند نوکر در راه پایش گیر می کندبه سنگی و زمین می خورد کاسه می شکند می داند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «قبا سفید،قبا سفید است»

سایت بدون – در زمان قدیم مسافرت ها خیلی طول می کشید و گاهی به سال می کشیددو برادر به یک سفر تجاری یک ساله رفتندهمسران این دو برادر می دانستند که شوهرشان از قبا یا لباس سفید خوششان می آیدبرای همین برنامه ریختند برای شوهرشان در هنگام برگشت یک قبای سفید آماده کنند و به آن ها هدیه دهندهمسر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « فینش را هم من بکنم»

سایت بدون – روز مرد تنبلی می رود پیش یک دلاک پول کمی به او می دهد که می گوید که بینی او را بشوید مرد دلاک بینی مرد تنبل را با دو انگشت گرفت و به او گفت : فین کن مرد تنبل گفت: فینش را هم من بکنم این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « غول بی شاخ و دم»

سایت بدون – غول ها موجوداتی افسانه ای هستند و عظیم الجثه غول ها موجوداتی بسیار شبیه به انسان بودند ولی بسیار بزرگتر از انسان غول ها دم و شاخ داشتند و عقل درست و درمون نداشتند غول ها با دیو ها که با هوش تر بودند فرق می کردند این ضرب المثل در مورد آدم های قوی هیکل و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « عاهدت الله خاطر جمع»

سایت بدون – عاهدت یعنی عهد می بندم ، تعهد می دهم وقتی با نام خدا همراه می شود یعنی این که سوگند به خدا که بر عهدم استوارم می گویند امیر بهادر وزیر محمد علی شاه قاجار را برای قسم و سوگند خوردن به صداقت درباره قانون اساسی به مجلس بردند ، سوگند نامه چند سطر بلند عربی بود …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « ظاهر و باطن همینه»

سایت بدون – این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند ، همه آن چیزی وجود دارد، چیزی بیشتر از این نیست و مخفی کاری وجود ندارد ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثل‌های فارسی همراه با داستان و کاربرد

توضیحات بیشتر »