بایگانی برچسب: مثل فارسی

ریشه و داستان ضرب المثل««راستی هیبت‌اللهی یا می‌خواهی منو بترسونی؟»

سایت بدون – بعضی از کلمات به گونه ای است که با شنیدن آن ها یک پیش فرض در ذهن مخاطب ایجاد می کند مثل بعضی نام ها شما وقتی می شنوید هیبت الله انتظار دارید که با یک انسان قوی جثه مواجه باشید که در طرف مقابل ترس ایجاد می کند این ضرب المثل می خواهد بگوید که آیا …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «شتر با بارش گم می شود»

سایت بدون – شتر در میان چارپایان اهلی و مورد استفاده انسان از همه بلند قد تر است شتر با این بلندقدی از بسیار دور قابل تشخیص است و گم نمی شود برای همین است که شتری سواری دولا دولا نمی شود و حتما کشف می شود شتری که باری روی کوهان خود دارد، ارتفاعی بسیار بیشتر دارد و دیگر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«فحش رو که بندازی زمین، صاحبش برمیداره»

سایت بدون – هوایی زدن در دوران فضای مجازی بسیار مشهور است هوایی زدن یعنی حرفت را به طور غیر مستقیم بگویی دیگران شاید ندانند درباره چه کسی صحبت می کنی اما آن که مخاطب است می داند این هوایی زدن در قدیم به شکل این ضرب المثل استفاده می شد یعنی لازم نیست حرفت را مستقیم بزنی و کافی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سوزن، همه را میپوشونه اما خودش لخته»

سایت بدون – وسیله اصلی دوخت و دوز سوزن است، فرقی نمی کند که سوزن دوخت ودوز معمولی باشد یا سوزنی که در چرخ خیاطی به کار گرفته می شود. اگر سوزن نباشد نمی شود لباس دوخت و اگر لباس نباشد هم به تبع کسی نمی تواند برهنه نباشد این ضرب المثل در مورد آدم های فداکاری به کار می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «شب های چهار شنبه هم غش می کند»

سایت بدون – از زمان قدیم پنج شنبه ها برای گداها و سائل ها جشن بود، مردم در این روز برای زیارت می رفتند ، هم اماکن مذهبی شلوغ می شد و هم انسان ها در این اماکن حالت معنوی تری پیدا می کردند و برای همین راحت تر کمک می کردند برای همین هیچ گدایی شب جمعه اش را …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «زبان خر را خرکچی می‌داند»

سایت بدون – خرکچی کسی است که خر کرایه می دهد، وقتی خر چموشی می کرد با یک صدای صاحب خود آرام می شد به عبارتی گویی زبان او را بهتر از بقیه می فهمد کسانی که با هم در ارتباط هستند، پس از مدتی به درک متقابل می رسند. به گونه ای که دیگر برای ارتباط گرفتن نیاز به …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «گوساله بسته را می زند»

سایت بدون – می گویند ملا نصرالدین دو گوساله داشت. روزی طناب نگه دار یکی از گوساله ها شل بود و فرار کرد. هر چه ملا به دنبال او دوید به هیچ کجا نرسید عاقبت دست خالی و خسته به خانه برگشت شروع کردن به زدن گوساله ای که در خانه مانده بود از او پرسیدند چرا این کار را …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «گذر پوست به دباغ خانه می‌افتد»

سایت بدون – دباغ خانه جایی است که در آن پوست حیوان را پاک می کنند و آن را برای کاری پس از آن قرار است انجام شود آماده می کنند دباغ ها از کنار هر چارپایی که رد می شدند پوست آن را ارزیابی می کردند و برایش طرح و نقشه می کشیدند چون می دانستند بالاخره این پوست …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « نه پشت دارم نه مشت»

سایت بدون – پشت داشتن یعنی داشتن کسانی که حامی باشند و به طرفداری از تو وارد دعوا شوند ، مشت داشتن هم یعنی داشتن زور بازو در درگیری، این ضرب المثل برای آن به کار می رود که بگویند اگر وارد دعوا نمی شود به خاطر این است که تنهایی توان مقابله را ندارم ضرب المثل های بیشتر را …

توضیحات بیشتر »