بایگانی برچسب: داستان ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «یک کلاغ،۴۰ کلاغ»

سایت بدون-یک چوپان بود که همیشه به زنش می گفت که هر اتفاقی که می افتد که به دیگران نگوید چون مردم آن را بزرگتر می کنند ، زنش حرف او را گوش نمی کرد، یک روز چوپان تصمیمی می گیرد ، صبح وقتی برای وضو بیرون آمد ، صدایی وحشتناک در آورد و به زنش گفت همین الان یک …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « یک خشت هم بگذار سر دیگ»

سایت بدون – عروسی بود که آشپزی کردن بلد نبود اما نمی خواست این را به روی مادر شوهرش بیاورد ، برای همین سعی کرد غیر مستقیم از او بپرسد تا هم یاد بگیرد و هم غرورش حفظ شود. برای همین از مادر شوهرش پرسید که من چه کار کنم که پلوهایم مثل شما خوب شود ، می شود مراحلتان …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «پاردم ساییده»

سایت بدون – بد پاردُم تسمه‌ای است که برای جلوگیری از لغزش پالان در سربالایی‌ها یا لیز خوردن زین اسب استفاده می‌شود. این تسمه را بر عقب زین یا پالان می‌دوزند، در دو سوی پالان استوار می‌کنند و دم  ستوران را از آن می‌گذرانند، خب با این تعریف مشخص می شود که کسی که پاردمش ساییده شده ، کسی است که …

توضیحات بیشتر »

مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثل‌های فارسی همراه با داستان و کاربرد

سایت بدون -ضرب المثل ها مجموعه ای از باورهای یک جامعه است که گویی همه بر سر درستی آن ها به یک توافق رسیده اند ، چرا که آن قدر در فرهنگ ریشه دوانده اند که همگان بعد از بیان به یک مفهوم مشترک می رسند ، در این جا مجموعه ای از ضرب المثل های فارسی را گرد هم …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« ریگی به کفش داشتن »

سایت بدون – ریگ به کفش داشتن یعنی می دانیم که یک جای ماجرا می لنگد و علی رغم این ظاهر کار درست است بازهم یک توطئه پنهانی وجود دارد. ریشه این ضرب المثل به زمانی برمی گردد که آدم ها برای مخفی کردن سلاح خود ، محل هایی را در لباس خود انتخاب می کردند مثل آستین لباس یا …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « چیزی که عوض داره گله نداره »

سایت بدون -روزی، ملانصرالدین بعد از یک روز سخت کار کردن در زمین کشاورزی به خانه آمده بود و چون خیلی خسته بود، خواست استراحت کند. ملا تازه خوابش برده بود که یکی شروع به کوبیدن درب خانه‌اش کرد. ملا از همسرش خواست تا در را باز کند. همسرش رفت و دید مرد همسایه که خیلی عصبانی است در منزل …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «ازاین ستون به آن ستون فرج است»

سایت بدون -مردی به شهری مسافرت کرد و غریب بود . اتفاقا همان شب فردی به قتل میرسد . نگهبانان مرد غریب را نزدیک محل قتل دستگیر می کنند . و او را نزد قاضی می برند . و چون مرد ناشناس نتوانست بی گناهی خود را ثابت کند ،‌ قاضی دستور اعدام صادر کرد فردا مرد مسافر را به …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «صد رحمت به دزد سرگردنه …»

سایت بدون -روزی بود، روزگاری بود. در آن روزگار، جز اسب و الاغ و شتر، وسیله ای برای سفر و رفتن از شهری به شهر دیگر وجود نداشت. راه ها پر از خطر بود. مردم گروه گروه و به صورت کاروان به سفر می رفتند تا بتوانند با دزدهایی که در پیچ و خم راه ها و گردنه های سرد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «دود چراغ خوردن»

سایت بدون – برای یافتن ریشه ضرب المثل دود چراغ خوردن ، باید لحظه هایی را تصور کنید که برق می رود ، وسیله روشنایی شما شمع است . اما قدیم که برق نبود ، چراغ هایی بود که با نفت کار می کردند ، این چراغ ها تنها وسیله روشنایی بود ، این چراغ در مقابل نوری که می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «دوزاریت افتاد»

سایت بدون -توضیح دادن این ضرب المثل برای نسل تازه که نه دوزاری دیده اند و نه از تلفن همگانی سکه ای استفاده کرده اند بسیار مبتنی بر خیال پردازی است ، در آن زمان در کیوسک های تلفن همگانی زردرنگ برای این که تماس برقرار شود از سکه هایی استفاده می شد که روی آن نوشته شد بود ۲ …

توضیحات بیشتر »