سایت بدون – آدمی را تصور کنید که در حال سواری از یک چهار پا از روی آن می افتد، بدنش درد می کند اما روی زمین خرما که در زمان های قدیم این قدر در دسترس نبود پیدا می کند و خوشحال می شود. این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند که درست است که …
توضیحات بیشتر »بایگانی برچسب: ریشه ضرب المثل
ریشه و داستان ضرب المثل «غاز چراندن »
سایت بدون – بخش بزرگی از جامعه ایران دامدار بوده اند، آن قدر که ما جمعیت ایلاتی داشتیم که برای تامین خوراک دام خود کوچ می کردند، دامداران از حیواناتی مثل گاو ، گوسفند یا حتی در برخی از نقاط از شتر استفاده می کردند ، ایرانی های روستا نشین هم از مرغ و خروس و اردک در خانه خود …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «پا روی دم کسی گذاشتن»
سایت بدون – در قدیم که شکار حیوانات بسیار مرسوم بود ، یکی از مهم ترین مسائلی که در شکار باید رعایت می شد ، مساله سکوت بود، یک شکارچی باهوش باید حواس جمعی داشت و مراقب بود تا به هیچ شکلی مورد توجه حیوانات وحشی قرار نگیرد اما امان از بی احتیاطی گاهی یک شکارچی که حواسش به زمین …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل « فیها خالدون »
سایت بدون – فی ها خالدون یعنی تا انتهای چیزی ، اما چرا این گونه استفاده می شود؟ “هُم فیها خالدون” جملهی آخر آیه الکرسی است، بهمعنی: اینان جاودانه میمانند. (جملهی کامل: اینان دوزخیاند و در آن جاودانه میمانند) آیه الکرسی، آیهی ۲۵۵ از سورهی بقره است که آغاز آن “الله لا اله الا هو الحی القیوم” و پایان آن “و هو …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل و اصطلاح «چسان ، فسان»
سایت بدون -این اصطاح از زبان روسی و از ترکیب Чёсаная Фасонная گرفته شده که “چسانی فسانی” تلفظ میشده است. اولین واژه یعنی Чёсаная (چسانی) صفت مذکر (و نیز مونث آن با تلفظ “چوسانایا”) دراصل بهمعنی کسی است که موی خود را خوب آرایش کرده، اما بهمعنی مجازیِ کسی که آرایش زیاد کرده نیز بهکار میرود و در آن زبان …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل « آدم گرسنه یاد پلوی شب عروسیش می افته»
سایت بدون – یک نفر گرسنه است و دلش غذا می خواهد ، در جمعی نشسته است و از او می خواهند درباره شب عروسی اش و جشن آن شب برایشان بگوید، او بلافاصله می گوید که آن شب چه پلویی خوردیم این ضرب المثل می خواهد بگوید که اگر به چیزی احتیاج داشته باشد ، همه ذهنش درگیر آن …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل « خر بیار و باقالی بار کن»
سایت بدون مردی باقلای زیادی خرمن کرده بود و در کنار آن خوابیده بود. دزدی آمد و بنا کرد به پر کردن ظرف خودش. صاحب باقلا با او گلاویز شد. دزد صاحب باقلا را بر زمین کوبید و روی سینهاش نشست و گفت: “من میخواستم مقدار کمی از باقلاهای تو را ببرم. حالا که این طور شد تو را میکشم …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل« چه کشکی ، چه پشمی ؟»
سایت بدون -چوپانی گلهاش را به صحرا میبُرد، در راه به درخت گردوی تنومندی رسید، از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد، ناگهان گردباد سختی درگرفت، خواست فرود آید ترسید … از دور بقعهی امامزادهای را دید و گفت: ای امامزاده گلهام نذر تو، مرا از درخت سالم پایین بیاور. باد کمی ساکت شد، چوپان شاخهی قویتری …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل« آفتابه خرج لحیم کردن »
سایت بدون – آفتابه را که می دانید چیست؟ در قدیم مردم برای طهارت و نظافت از آفتابه استفاده می کردند. آفتابه ها در قدیم فلزی بود، پولدارها آفتابه طلایی داشتند یا مسی و مردم فقیر از آفتابه حلبی استفاده می کردند آفتابه حلبی یک ایراد بسیار بزرگ داشت، به مرور زمان به دلیل زنگ زدگی یا ضربه خوردن سوراخ …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «برای کسی بمیر که برات تب کنه»
سایت بدون- این ضرب المثل می گوید که در یک رابطه برای کسی قدم های بزرگ بردار که حداقل برای تو قدم های کوچک بردارد. تب کردن بر اثر غم و غصه ریشه ای علمی دارد و دانشمندان کشف کرده اند که استرس رابطه ای مستقیم با نوعی تب دارد. استرس پایدار برای مدت زمانی طولانی می تواند سیستم ایمنی …
توضیحات بیشتر »