بایگانی برچسب: ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «جهنم هم به این گرمی نیست»

سایت بدون – می گویند کسی داشت از جهنم می گفت و آتش آن ، هی پشت سر هم اغراق می کرد و برای این که طرف مقابل را از انجام کار زشت برحذر دارد تا می توانست در گفتن گرمای جهنم و آتش سوزان آن اغراق می کرد، آن قدر که از توصیفات قرآن کریم هم پیشی گرفت ، …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آدم خیس از باران نمی ترسد»

سایت بدون – باران که می آید هر کس می خواهد به طریقی از آن فرار کند ، یکی زیر سرپناه می رود، یکی چتر به دست می گیرد، یکی از خانه بیرون نمی آید …همه این تلاش برای این است که خیس نشوند اما آدمی که خیس شده دیگر برای باران فرق نمی کند و از آن نمی ترسد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «انگور خوب نصیب شغال می شود »

سایت بدون -شغال به مردار راضی است و زیاد هم در بند کیفیت خوراک نیست اما این حیوان که می تواند با توجه به جثه از حصارهای تاکستان ها عبور می کند ، می تواند از انگور خوب و شیرینی استفاده کند که رسیده و بر زمین افتاده است ، این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آب زیر کاه»

سایت بدون – آب زیر کاه خودش را نشان نمی دهد ، مخفی می شود و مشخص نیست که با سطح نمداری مواجه هستیم ، این در دورانی که مزرعه داری رواج داشت بسیار خطرناک بود ، چرا که آبی که زیر کاه می ماند می توانست کل محصول را خراب کند ، برای آب زیرکاه روایت دیگری هم وجود …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«چراغ از بهر تاریکی نگهدار»

سایت بدون – سعدی در بخش مواعظ خود می گوید که وقتی حالت خوب است و در سلامت هستی ، پزشکان و طبیبان را از خود ناراحت نکن ، چون ممکن است در هر لحظه بیماری از راه برسد و مشکل ایجاد کند و آن وقت نیازمند او می شوی چو به بودی طبیب از خود میازار/که بیماری توان بودن …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «تعارف شاه عبدالعظیمی»

سایت بدون -تعارف غیر واقعی را که از دل برنیاید تعارف شاه عبدالعظیمی می نامند. درگذشته،تهرانی ها در شب یا روز جمعه به زیارت عبدالعظیم می رفتند و بخاطر نزدیکی راه همان روز دوباره به تهران برمی گشتند. با این حال اهالی شهر ری که کاملا مطمئن بودند که زایر تهرانی حتما به تهران برمی گردد او را دعوت به …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«عاقبت گرگم تو بودی»

سایت بدون – سعدی در گلستان داستانی را ذکر می کند درباره گوسپندی که صبح توسط مردی از دست گرگ نجات پیدا می کند و شب همان مرد کارد بر گلوی او می گذارد و او را سلاخی می کند و این گونه مرد خودش گرگ گوسپند بود شنیدم گوسپندی را بزرگی /رهانید از دهان و دست گرگی شبانگه کارد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آنجا که عرب نی انداخت»

سایت بدون -در دوران  گذشته که از ساعت و حساب نجومی در شبه جزیره ی عربستان خبری نبود، وسعت و همواری  بیابان و عدم وجود قلل کوه در این منطقه مانع از آن بود که بتوان ساعت و زمان دقیق شب و روز را تعیین نمود و مردم برای انجام مناسک و عبادت های خود ،  نمی توانستند که آیا …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« اگر بر دیده مجنون نشینی/ به غیر از خوبی لیلی نبینی»

سایت بدون – می گویند یکی از امیران عرب آوازه مجنون را یک جوان ثروتمند و باسواد بود که به خاطر عشق به لیلی سر به بیابان گذاشته ، او خواست که مجنون را به حضورش اظهار کنند .مجنون در حضور امیر آن قدر از خوبی های لیلی گفت که او خواست لیلی را ببینید لیلی که آمد یک زن …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « آن قدر هم قرآن نبود»

سایت بدون -روزی مردی در جمعی از بزرگان نشسته بود و از قرآنی که فروخته بود حرف می زدو می گفت:« این قرآن را فلان استاد به خطی خوش نوشته بود ،فلان استاد با آب طلا تذهیب کرده بود و …یک یهودی آن را به بهایی زیاد از من خرید» بزرگان و علمایی که در آن جمع حضور داشتند اعتراض …

توضیحات بیشتر »