یادداشت روز/آیا فرهاد مجیدی از مربیگری به اینستاگرام برگشت!

سایت بدون – فرهاد مجیدی در آغاز مربیگری کارهای نیمه‌کاره‌اش را یکی‌یکی پشت سر می‌گذارد، مسئولیت‌های بی‌سرانجام و فکر نشده که پی‌در‌پی با حاشیه‌ها و اختلافات تمام می‌شوند و تکرار آنها می‌تواند اعتبار هر مربی‌ای را زیر سؤال ببرد.
از مربیگری در تیم‌های پایه اسپانیول تا دستیاری وینفرد شفر و سرمربیگری موقت در استقلال و سپس سرمربیگری در تیم المپیک ایران، همه و همه بی‌سرانجام مانده‌اند. هیچ‌کس نفهمید که فرهاد مجیدی در تیم‌های پایه اسپانیول چه کرد و عاقبت آن کار چه شد، هیچ‌کس نمی‌داند چرا فرهاد مجیدی نتوانست در استقلال دور از اختلافات و جنجال‌ها مربیگری را در دوره‌ای طولانی تجربه کند. حضورش کنار شفر (که شفر خود را درباره فرهاد به نشناختن زده بود) با تحمیل باشگاه اتفاق افتاد و سرمربیگری موقت او بعد از شفر قابل پیش‌بینی برای شفر و همه بود. سپس روشن شد که استقلال نمی‌تواند با فرهاد مجیدی در قامت سرمربی دائمی ادامه دهد و همکاری مجیدی و استقلال هرگز نتوانست یک فرصت برای ساخته شدن یک مربی به نام فرهاد مجیدی باشد.
فدراسیون فوتبال که از چندین مربی پاسخ منفی برای کار در تیم المپیک شنیده بود، فرصتی عجیب را در اختیار فرهاد مجیدی گذاشت. مجیدی بدون کارنامه در مربیگری یکباره سرمربی تیم المپیک شد و این فرصت بی‌شک نه با شناخت از توانایی‌های مربیگری بلکه با اتکا به وجوه جذابیت‌های یک سلبریتی به نام فرهاد مجیدی به او تقدیم شد. صعود به المپیک اما با مربیان بزرگی مقدور نشده بود و قابل پیش‌بینی بود که با یک سلبریتی اینستاگرام چنین صعودی ممکن نخواهد شد. فدراسیون فوتبال شاید می‌خواست با حضور فرهاد مجیدی تماشاگرانی را برای بازی‌های تیم امید -که اغلب در ورزشگاه خالی برگزار می‌شود- به ورزشگاه بکشاند و یا مهم‌تر اینکه مسئولیت شکست احتمالی را با چهره‌ای که محبوبیت عمومی در فوتبال دارد، شریک شود. هر دو فرضیه اما غلط بود. تماشاگر برای یک چهره به ورزشگاه نمی‌رود، بلکه یک جریان یا هیجان واقعی می‌تواند تماشاگران را به ورزشگاه دعوت کند. درباره فرضیه دوم نیز باید در نظر داشت که فرهاد مجیدی هنوز اعتباری در مربیگری نداشت که مسئولیت شکست را با فدراسیون شریک شود و در شکست احتمالی در راه المپیک باز هم فدراسیون مسئول اصلی
شناخته می‌شد.
فرهاد مجیدی می‌دانست که عاقبت کار در تیم امید یک شکست در آغاز راه مربیگری اوست اما به رغم اینکه به دلیل شناخت اندک از بازیکنان آن گروه سنی در لیگ نمی‌توانست حتی انتخاب‌کننده خوبی برای ساختن تیم امید باشد، مسئولیت تیم امید را پذیرفت تا بتواند فرصت‌های سرمربیگری را برای آینده حرفه‌ای خود بسازد. مجیدی پس از مخالفت کمیته ملی المپیک با حضورش در تیم المپیک باید حفاظت از شأن حرفه‌ای خود را مقدم بر هر چیز می‌دانست. اختلافات بین استیلی و مجیدی نیز از روزهای آغازین همکاری شروع شد. دخالت‌های او و کمیته فنی ماجرای تازه‌ای نیست. بخشی از این اختلافات ریشه در دخالت‌های فنی استیلی و کمیته فنی دارد اما دخالت‌ها وقتی شدت گرفتند که مجیدی بدون شناخت از بازیکنان می‌خواست تیم امید را بچیند. مجیدی شناخت جامع و دقیقی از بازیکنان لیگ ندارد و هرگز بررسی کیفیت بازیکنان نسل‌های تازه لیگ دغدغه ذهنی‌اش نبوده. چندان عجیب هم نیست، چون او مربیگری نکرده تا به چنین اطلاعاتی نیاز داشته باشد اما در هر حالتی دخالت‌های کمیته فنی یا استیلی رفتاری غیرحرفه‌ای است. آنها می‌توانستند در انتخاب سرمربی تیم امید تجدید نظر کنند اما اجازه نداشتند وارد جریان دخالت‌های پی‌در‌پی شوند.
واکنش مجیدی به دخالت‌های فنی و استعفای او دیرهنگام رخ داد و شاید بهتر بود که فرهاد مجیدی از روز اول در این ‌باره فدراسیون فوتبال را در جریان می‌گذاشت و ادامه همکاری را مشروط به پایان دخالت‌ها می‌دانست. آنوقت فدراسیون استدلال‌ها درباره نیاز به دخالت در کار مجیدی با توجه به شناخت اندک او از بازیکنان را نیز می‌شنید و خود تصمیم می‌گرفت که چگونه می‌خواهد تیم امید را اداره کند. مجیدی زمان زیادی را سپری کرد تا با بررسی همه جوانب شخصی به دخالت‌ها اعتراض کند. او باید حتی زودتر برای حفظ حریم یک سرمربی استعفا می‌داد. پیش‌تر نیز نوشته بودیم که فرهاد مجیدی سرمربی کجاست؟ این را خودش هم احتمالاً نمی‌داند. وقتی یک مربی نمی‌تواند دستیارانش را انتخاب کند، حتی نمی‌تواند بازیکنانش را انتخاب کند و فدراسیون فوتبال این رویه غلط را اصلاح نمی‌کند، چرا باید به کارش ادامه دهد؟
فارغ از اینها فرهاد مجیدی که آخرین استعفایش را در اینستاگرام اعلام کرده، باید تکلیف یک موضوع را با خود روشن کند، اینکه می‌خواهد یک مربی فوتبال باشد یا یک سلبریتی در اینستاگرام. این نکته در آینده مربیگری او کلیدی و سرنوشت‌ساز است.

فرشاد کاس‌نژاد/ایران ورزشی

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»

سایت بدون – ضرب‌المثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *