سایت بدون – ژاک آتالی، اقتصاددان مشهور فرانسوی، معتقد است که برای فهم جهان تنها نباید در آن نگریست چراکه جهان تنها برای دیدن نیست بلکه برای شنیدن نیز هست. مطابق باورآتالی، برای شناخت جوامع تنها نباید به دیدن بسنده کرد بلکه باید از زاویه صدا نیز به جهان نگریست. اما در فوتبال چطور؟ در فوتبال که زیباییها ازتصاویر میرویند، صدا چه جایگاهی دارد؟ آیا میتوان فوتبال را از زاویه صدا نگریست؟ میتوان پاسخ این پرسش را آری دانست. فارغ از صدای تماشاگران، سوتکشیدنهای داور یا مکالمات میان بازیکنان با یکدیگر و با سرمربی، صدایی که از فوتبال میروید و میتواند زیباییهای بیشتری از آن را آشکار کند، موسیقی حرکات یک اسطوره فوتبال است؛ موسیقی حرکاتِ زینالدین زیدان! جری گلدسمیت، موسیقی زیبای فیلم «پاپیون» را با الهام از حرکات ریتمیک پروانه خلق کرد و شاید موسیقیدانی بتواند از حرکات ریتمیک زیدان موسیقی فوتبال را بسازد؛ پاسهای خلاقانه و ظریف، دریبلهای زیدانی یا حتی ضربههای ایستگاهی او میتوانند علاوه بر چشم، گوش را نیز نوازش کنند. اولین نت از «سمفونی زیدان» در ۸ فوریه سال ۱۹۹۱ نواخته شد، وقتی که زینالدین زیدان با پیراهن تیم کن دروازه نانت را باز کرد تا اولین گل خود را در فوتبال حرفهای ثبت کند. یک سال بعد او به بوردو رفت؛ جایی که هواداران به او لقب «زیزو» دادند. در سال ۱۹۹۶ او فرانسه را به مقصد ایتالیا ترک کرد تا یکی از بزرگترین ستارههای تاریخ فوتبال شود. در تورین مارچلو لیپی از زیدان بهعنوان یک پدیده فوتبال پردهبرداری کرد. پیراهنِ راه راهِ یوونتوس به زیدان میآمد؛ دو قهرمانی کالچیو در سال ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ شاهدی برای این ادعا هستند . اما سال ۱۹۹۸؛ میتوان این سال را سالِ زیزو نامید. همانطور که همگان کشور فرانسه را با برج ایفل میشناسند، فوتبالدوستان سال ۱۹۹۸ را با زیدان و آن فینالِ هیجانانگیز به یاد میآورند. اگرچه نباید قهرمانی فرانسه را بهطور کامل به پای زیدان نوشت اما درخشش او مهمترین فاکتور اولین قهرمانی خروسها در رقابتهای جام جهانی بود. تصویرِ زیدانِ ۹۸ آنچنان برجسته است که ذهنها بیش از تصویر جام و دستانِ کاپیتان دیدیه دشان، تصاویر شادی زیدان پس از به ثمر رساندن دو گل با ضربه سر در بازی فینال- برابر برزیل – را به خاطر میآورند. زیدان بهعنوان بهترین بازیکن آن تورنمنت شناخته شد و در جشن قهرمانی فرانسه، چهره زیدان در طاق پیروزی پاریس به نمایش درآمد تا الجزایریها جز جنگ، وجه اشتراک دیگری نیز با فرانسویها پیدا کنند! زیدان از سوی فیفا بهعنوان بهترین بازیکن جهان در سال ۱۹۹۸ انتخاب شد و در سال ۲۰۰۰ بعد از درخشش در یورو ۲۰۰۰ و قهرمانی فرانسه بعد از ۳۴سال در این تورنمنت، توانست برای دومینبار به این عنوان دست یابد. حالا دیگر زیدان تنها قهرمانی در جام باشگاههای اروپا را کم داشت تا از افتخار سیراب شود. از اینرو پس از پنج سال یوونتوس را ترک کرد و به تیم رئال مادرید پیوست. این گرانقیمتترین نقل و انتقال تاریخ فوتبال تا آن زمان بود اما چشمهای فوتبالبین بهتر از بازار نقل و انتقالات میدانستند که او تا چه اندازه ارزشمند است! طولی نکشید که افتخار قهرمانی در چمپیونز لیگ ۲۰۰۲ در کارنامه زیدان ثبت شد. اما پس از آن حذف فرانسه از مرحله مقدماتی جام جهانی کره جنوبی – ژاپن شکستی بزرگ را برای او رقم زد، شکستی که تنها فتح یک جام میتوانست خاطره آن را کمرنگ کند. دیری نپایید که کهکشانیهای مادرید قهرمان لالیگا ۲۰۰۳ شدند و در همان سال زیزو توانست برای سومین بار عنوان بهترین بازیکن جهان را از سوی فیفا کسب کند. پس از آن هنرنمایی در رقابتهای باشگاهی بود و جام ملتهای اروپا ۲۰۰۴ و مقدماتی جامجهانی ۲۰۰۶ (او بعد از یورو ۲۰۰۴ از فوتبال ملی کنارهگیری کرد اما بعد از به مشکل خوردن فرانسه برای صعود به جام جهانی در سال ۲۰۰۵ بار دیگر پیراهن تیم ملی را به تن کرد) و سرانجام ۷ مه سال ۲۰۰۶ فرا رسید؛ روزی که زیدان برای آخرین بار در رقابتهای باشگاهی به میدان رفت. درباره آن روز تنها میتوان گفت ۸۰ هزار هواداری که برای قدردانی از جادوی زیدان در سانتیاگو برنابئو حاضر بودند و یک صدا او را تشویق کردند، معنای واقعی «خداحافظی» را میدانند! اما آخرین نت در این روز نواخته نشد.
با شنیدن «نام زینالدین زیدان» اما، اولین تصویری که از او مجسم میشود متعلق به کدام برهه از زندگی ورزشیاش است؛ موفقیت همراه با تیم یوونتوس یا رئال مادرید؟ درخشش در جام جهانی ۱۹۹۸ یا جام ملتهای اروپا ۲۰۰۰ ؟ یا لحظاتی که توپ طلا را در دست دارد؟ پاسخ این پرسش «هیچکدام» است. هیچکدام از اینها اولین تصویری نیستند که ذهنها از زیدان به یاد میآورند. «زیدان، ماتراتزی را با کله زد، کارت قرمز گرفت و فرانسه قهرمان جام جهانی نشد»، این شناختهشدهترین تصویر از اوست؛ زیدانِ ۲۰۰۶٫
همانطور که همگان پاریس را با برج ایفل میشناسند، فوتبالدوستان سال ۲۰۰۶ را با زیدان و آن فینال شگفتانگیز به یاد میآورند. فرانسویها در جامجهانی ۲۰۰۶ با شایستگی به فینال رسیدند. همهچیز آماده بود تا آنها بار دیگر قهرمان جهان شوند. ورزشگاه المپیک برلین در ۹ جولای ۲۰۰۶ در حالی میزبانفینالیستهای جام هجدهم بود که دو مربی بزرگ، یعنی مارچلو لیپی و ریموند دومنک، روی نیمکت دو تیم نشسته بودند، اما بازی به یک دوئل تمام عیار بین دو بازیکن، یعنی زیدان و ماتراتزی، تبدیل شد. با گلهای این دو بازیکن بازی ۱-۱ مساوی شد و به وقتهای اضافه رفت. ۱۰ دقیقه مانده به پایان بازی اما اتفاقی رخ داد که آن دیدار را از یک بازی بزرگ هم فراتر برد و به سمت جاودانگی سوق داد. اتفاقی که باعث شد اکثر کسانی که در آن شب به تماشای آن مسابقه نشسته بودند تنها با یک جمله روایتش کنند؛ با این جمله واحد: زیدان با کله به سینه ماتراتزی زد، کارت قرمز گرفت و ایتالیا با شکست فرانسه در ضربات پنالتی، قهرمان شد!
شبی که احتمالا ایتالیاییها از آن به تعبیر «خوشبختی» یاد میکنند، قطعا با نام «تراژدی» در خاطر فرانسویها نقش بسته است! اما آن شب بیش از فرانسویها و حتی ایتالیاییها به زیدان تعلق داشت. تصویرِ زیدانِ ۲۰۰۶ آنچنان برجسته است که ذهنها بیش از تصویر جام و دستانِ کاپیتان کاناوارو، تصویر زیدان در حالیکه ماتراتزی را با کله میزند (و نه ماتراتزی را در حالیکه از زیدان ضربه میخورد) به یاد میآورند. زمانی دیهگو مارادونا درباره زیدان گفته بود: «زیدان خصوصیات یک بازیکن بزرگ را دارد اما سرد است، خیلی سرد. باید در لهستان به دنیا آمده باشد که چنین کله یخ زدهای دارد. بازی کردن او در من هیچ هیجانی برنمیانگیزد.» احتمالا در آن شب حتی مارادونا هم متوجه شد کله زیدان تا چه اندازه میتواند داغ شود. از نتیجه داغ شدن آن کله، مجسمه، آرم تجاری، بازی کامپیوتری و ترانه ساخته شد و فینال جام جهانی ۲۰۰۶ در لیست یکی از معدود مسابقات فوتبال قرار گرفت که حتی سالها بعد از نواخته شدن سوت پایانشان هم حرف زدن و بحث کردن درباره آنها جریان دارد. حرکت زیدان از آن مسابقه فوتبال یک فیلم پایان باز ساخت؛ بهطوریکه هنوز خیلیها موقع صحبت کردن درباره فینال برلین، اما و اگرهای بسیاری را بهکار میگیرند تا شاید بتوانند گذشته را طوری تصور کنند که دوست داشتند اتفاق بیفتد. بعدها بارها درباره علت آن ضربه سر از زیدان پرسیده شد اما او پاسخی جز سکوت نداد. هرچند شواهد نشان میدهند مارکو ماتراتزی آن ضربه سر را در ازای اهانت به خانواده زیدان دریافت کرده بود. فیفا علاوهبر زیدان، او را نیز جریمه کرد. چند سال بعد زیزو اعلام کرد که از کار خود پشیمان نیست اما وقتی به یاد آن شب که میافتد، غمگین میشود زیرا معتقد است تیم آنها برتر از ایتالیا بود. زیدان با دریافت چهاردهمین کارت قرمز دوران فوتبالش (کارتی که بعدا الیزوندو، داور آرژانتینی فینال جام جهانی ۲۰۰۶، آن را به رییسجمهور کشورش هدیه داد) از مستطیل سبز خداحافظی کرد اما فوتبال با او وداع نگفت. او بار دیگر به دنیای فوتبال و ورزشگاه سانتیاگو برنابئو بازگشت. زیدان پس از کنارهگیری از فوتبال بلافاصله بهعنوان کمک مربی به برنابئو برگشت و در ژانویه ۲۰۱۶ بعد از برکناری رافائل بنیتز، سرمربی تیم رئال مادرید شد تا در مدتی کوتاه نشان دهد روی نیمکت هم به اندازه درون زمین فوتبال فوقالعاده است. در بازه زمانی ۲۸ ماه، او موفق به کسب یک قهرمانی لالیگا و رکورد دستنیافتنی سه قهرمانی پیدرپی جام باشگاههای اروپا شد تا علاوهبر کسب عنوان بهترین مربی سال ۲۰۱۷ از سوی فیفا، جایگاه دومین مربی پرافتخار تاریخ رئال مادرید (بعد از دل بوسکه) را به خود اختصاص دهد. زیدان در مه ۲۰۱۸ از نیمکت رئال کنارهگیری کرد اما بار دیگر در مارس ۲۰۱۹ با قراردادی ۵/۳ ساله به این تیم پیوست و هماکنون صدر جدول لالیگا را در اختیار دارد.
علاقه به انزو فرانچسکولی، بازیکن سالهای دور تیم ملی اروگوئه، رویای ستاره فوتبال شدن را در سر زیدان پروراند و حالا خود او به جایگاهی به مراتب بهتر از فرانچسکولی در تاریخ فوتبال دست یافته است؛ جایگاهی که منجر به شکلگیری رویای فوتبالیستشدن در سر کودکان و نوجوانان زیادی در سرتاسر جهان شده است. زینالدین زیدان بازیکن بزرگ دیروز و مربی بزرگ امروز در دنیای فوتبال است؛ دو عنوانی که تنها در موارد معدودی در یک نفر جمع شدهاند. «اسطوره»، این تنها واژهای است که میتواند زیدان را درونِ زمین فوتبال توصیف کند. بازیکنی که توپ از او فرمان میبرد، برای تیم خود هم نقش «رهبر» را بازی میکند و هم گاه «منجی» میشود، برای تیم رقیب غیرقابل مهار است و بیرون از زمین «محبوب» خوانده میشود، چنین بازیکنی اسطوره نامیده میشود و در دنیای فوتبال، زیدان حقیقتا یک اسطوره است. اسطوره بودن او از مرزهای دنیای فوتبال هم فراتر رفت چنانکه نه تنها فرانسویها در پاسخ به سوالِ «پلاتینی، کانتونا یا زیدان؟» میگویند: زیدان، بلکه چند سال پیش یک نظرسنجی در فرانسه نشان داد که از نظر فرانسویها او محبوبترین شخصیت این کشور است.
زینالدین زیدان خود را یکی از پنج بازیکن برتر تاریخ فوتبال میداند (در کنار فرانچسکولی، کرایوف، مارادونا و رونالدو نازاریو) و شاید نتهای موسیقی بهتر از این کلمات بتوانند صحت این گفته او را تایید کنند. شاید زمانی نام شهر مارسی (محل تولد زیدان و ملودی مارسییز یعنی موسیقی سرود ملی کشور فرانسه) بار دیگر با موسیقی گره بخورد؛ زمانی که موسیقیدانی از حرکات زیبای او در میادین فوتبال، «سمفونی زیدان» را خلق کند!
ساناز علیپور/اعتماد