نگاهی به کارنامه سینمایی فتحعلی اویسی از ناخدا خورشید تا آقای کاووسی /خداحافظی، بدون شرح!

سایت بدون – آن کاووسی خندان و شوخ‌طبع و بذله‌گو را نبینید که با طنازی و شعرهای ساختگی، دلبری می‌کرد و خنده بر لبان تماشاگران می‌نشاند. سال‌های قبل از این خبرها نبود و مخاطبان عمدتا در مواجهه با شخصیت ماقبلِ کاووسی، چاره‌ای جز ترسیدن و میخکوب‌شدن نداشتند؛ البته می‌شد از آن تشرها و نهیب‌های «کشتی به گل نشسته» در «بدون‌شرح» هم رد و نشانی از گذشته و آن نقش‌های جدی و منفی فتحعلی اویسی یافت و او فارغ از بعضی اداها و طنازی‌ها آن نقش کمدی را با جدیت تمام بازی می‌کرد که اصلا یکی از دلایل توفیق این کاراکتر و آن مجموعه همین ویژگی بود. به هرحال چه آن گذشته در بازیگری و چه آن توبه از نقش‌های منفی و تغییر شمایل به یک کمدین، نشانه‌هایی از هنر و استعداد فتحعلی اویسی بود.آنچه باعث شگفتی مخاطبان و موفقیت در این دگرگونی شخصیتی در بازیگری شد، حضور تقریبا مستمر او در نقش‌های جدی و معمولا منفی و گاه خشن بود. حتی اویسی اولین گامش در سینما را با نقشی منفی در «قدغن» (علیرضا داوودنژاد) برداشت؛ نقش مدیرعامل یک شرکت که با عملی منافی عفت، سرنوشت قهرمانان قصه را دگرگون می‌کند.  گرچه در ادامه از شکل و شمایل خارجی‌اش بهره مثبتی بردند و نقش گائوک، یار وفادار میرزا در «سردار جنگل» را به او دادند اما آنچه چهره منفی و خشن که او را در سینما تثبیت کرد، نقش سرهنگ در «ناخدا خورشید» بود؛ سردسته گروه تبعیدی‌ها که با آن سبیل و کلاه وسترنی و پوتین و البته نگاه‌های رعب‌آور اویسی، شمایلی تهدیدکننده می‌یافت و هم با صداپیشگی عطاءا… کاملی که در چند فیلم دیگر به جای او صحبت کرد، میزان صلابت و خشونت شخصیت را بیشتر می‌کرد. ناصر تقوایی هم نمای اول حضور این شخصیت را با ارعاب تدارک می‌بیند و ما سایه سرهنگ را روی زمین و روی شخصیت «دماغ» می‌بینیم و لحظاتی بعد با دیالوگ «بزن به چاک» رسما از این تهدید
رونمایی می‌شود.
تهدید سرهنگ برای شخصیت‌های بزرگ‌تر هم پابرجاست، چه وقتی برای فرحان خط‌ونشان می‌کشد و چه آن وقت که در جواب ناخدا خورشید می‌گوید: «پس می‌دونی که ما آدم سر می‌بریم.» نامزدی اویسی برای دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در جشنواره فیلم‌فجر، حکم تایید یک بازی درست و تاثیرگذار را داشت.  
 «هی‌جو»،  فیلمی متفاوت
یکی از مهم‌ترین فیلم‌های کارنامه اویسی، «هی‌جو» ساخته منوچهر عسگری‌نسب است. او بعد از ناخدا خورشید بار دیگر با سعید پورصمیمی همبازی می‌شود، منتهی جنس این همکاری در ساحت خیال و فانتزی اتفاق می‌افتد و از واقعیت به دور است. قصه فیلم درباره فردی به نام جعفر است که در تخیلات خود، دوستی آمریکایی به نام جو دارد. بهترین گزینه برای بازی در نقش جو، فتحعلی اویسی است که هم قد و قامت بلند و هم چشمان رنگی و هم عقبه تحصیل سینمایی‌اش در تگزاس به کار چنین شخصیتی می‌آید. نکته جالب اینکه صداپیشگی جو در فیلم را ایرج دوستدار به عهده داشت که دوبلور تقریبا ثابت جان وین در فیلم‌های وسترن بود. درواقع با این کار و اکت و بازی و تیپ اویسی، شمایل آمریکایی او در قصه تقویت می‌شد.  
اویسی در «سرب» ساخته مسعود کیمیایی هم نقش منفی دیگری(باز هم با صدای عطاءا… کاملی) به نام یزقیل را بازی می‌کند که به‌عنوان قاتل سازمان هاگانا، سوهان روح قهرمانان قصه است. با این چالش و تفاوت که خود او هم می‌تواند طعمه بعدی خود سازمان باشد چون این عقوبت هر کس در آن مجموعه است که زیادی می‌داند. او ضمن اینکه باید تهدیدکننده باشد، حس ترس از تهدید و هر لحظه کشته‌شدن را هم به مخاطب منتقل می‌کند که این تناقض به‌خوبی در بازی اویسی مشخص است. این نقش‌آفرینی خوب هم او را نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره فیلم فجر می‌کند. باوجود اینکه اویسی هیچ‌گاه جایزه‌ای از جشنواره فیلم‌فجر به‌دست نیاورد اما همین نامزدی‌های دریافت سیمرغ در دو نقش مهم و در دو فیلم درخشان دو کارگردان بزرگ سینمای ایران، تقوایی و کیمیایی، چه‌بسا جایگاهی فراتر از جایزه داشت و تایید تماشاگران و منتقدان برای اهمیت هنر اویسی کفایت می‌کرد.
بازی اویسی به‌قدری در این دو فیلم خوب بود که دو کارگردان بزرگ و جریان‌ساز دیگر سینمای ایران هم برای همکاری سراغ او آمدند؛ داریوش مهرجویی و علی حاتمی. در حکایتی بامزه و کمی نامتعارف، نقل است که قرار بود مهرجویی اواخر دهه۶۰ نقش اصلی فیلمی جنایی و پلیسی به نام «کارآگاه یحیی» را به اویسی بسپارد اما به دلیل اینکه این بازیگر حاضر نشد سبیلش را بتراشد، این همکاری و اساسا ساخت آن فیلم منتفی شد؛ البته تقریبا در همان زمان اویسی اتفاقا با سبیل دو نقش کوتاه جذاب و به یادماندنی برای مهرجویی بازی کرد؛ اولی در «هامون» و به نقش دکتر سروش که حاضر نمی‌شود تجهیزات پزشکی هامون را بخرد و بعد هم در سکانسی سرخوشانه سوار ویلچر می‌شود و میان پرسنل بیمارستان چرخ می‌زند و دومی هم در «بانو» در نقش طلبکاری به نام حیدر که شبانه قربان‌سالار(عزت‌ا… انتظامی) را غافلگیر می‌کند و بعد از یک برف‌بازی، طلب‌هایش را از اموال دیگری (شخصیت بانو) وصول!
گرچه نقش او در «دلشدگان» ساخته علی حاتمی خیلی مهم و چالش‌برانگیز نبود اما باز هم شکل و شمایل فرنگی‌اش به کار آمد و نقش موسیو ژولی را بازی کرد؛ همان که اوایل فیلم با احمدشاه دیدار می‌کند و تلگرافی حرف می‌زند. ضمن اینکه همکاری با حاتمی، افتخاری برای اویسی بود و کارنامه او را معتبرتر کرد. نمی‌دانیم آیا اویسی جزو انتخاب‌های حاتمی برای فیلم «چهان پهلوان تختی» بود یا نه اما بعدها در نسخه متفاوت فیلم که بهروز افخمی آن را به سرانجام رساند در سکانسی نقش دایی کارگردان را بازی کرد و حتی در همان حضور اندک هم تاثیر کاریزماتیک خود را برجا گذاشت. او که باز هم در شکل و شمایلی آمریکایی و غربی و با آن دستمال گردن و سیگار برگ ظاهر می‌شود، دیالوگی خطاب به خواهرزاده‌اش به‌عنوان فیلمساز می‌گوید که اشاره به چالش بزرگ و همیشگی درباره مواجهه با ماجرای مرگ تختی دارد: «شنیدم می‌خوای داستان تختی رو بسازی.» تاکید او روی کلمه تختی، حالت نوعی طعنه هم دارد برای برداشتن این وزنه دشوار. 
 چرخش به‌سمت طنز
اما بدون شک یکی از بهترین و مهم‌ترین بازی‌های اویسی در سینما، نقش سرهنگ سپهر در «مومیایی۳» ساخته محمدرضا هنرمند است؛ نقش یک رئیس‌پلیس که مدام از دست عملکرد سروان قربانی(پرویز پرستویی) حرص می‌خورد. این شیوه بازی پیش‌درآمدی بر نقش چند سال بعد او در سریال «بدون‌شرح» و در قالب آقای کاووسی است و حتی بعضی از ویژگی‌ها همچون صحبت‌کردن به زبان عربیِ من‌درآوردی و به‌ویژه آن دیالوگ «و خلص من جمیع المشکلات!» بعدها در آن مجموعه تقویت می‌شود.
البته اویسی پیش از اینکه به هیبت کاووسی درآید، ابتدا با هنرمند و برخی بازیگران مومیایی۳ در سری‌دوم سریال «کاکتوس» همکاری کرد؛ نقش و فضایی که می‌شد باز هم اویسی را در آن ببینیم اما این کمدی خاص و روشنفکرانه با ذائقه مخاطبان عام جور درنمی‌آمد و اویسی را بیشتر به نقش‌هایی از جنس کاووسی و نوع دیگری از کمدی ساده‌پسندتر سوق داد.
گرچه تغییر شمایل اویسی در بازیگری با هنر و جسارت او به بهترین شکل در نقش کاووسی اتفاق افتاد اما پس از مدتی برخی فیلمسازان راحت‌طلب فقط از همین تیپ برای نقش‌های دیگر اویسی استفاده کرده و باعث شدند تنها نسخه‌های کمرنگ، کم‌کیفیت‌تر و تکراری کاراکتر کاووسی را ببینیم. در حالی که می‌شد حتی در فضای کمدی، بهره‌های بسیار بهتر و متفاوت‌تری هم از این بازیگر برد و برخی دیگر از توانایی‌های او را هم به مخاطبان معرفی کرد اما سینمایی که قدر هنرش در نقش‌های خشن و منفی را ندانست با استعداد کمدی او هم خوب تا نکرد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»

سایت بدون – ضرب‌المثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *