حکایت کوتاه/ تا پدرت بجنبد، پدرم در بهشت است

سایت بدون – ثروتمند زاده اى را در کنار قبر پدرش نشسته بود و در کنار او فقیرزاده اى که او هم در کنار قبر پدرش بود. ثروتمندزاده با فقیرزاده مناظره مى کرد و مى گفت :صندوق گور پدرم سنگى است و نوشته روى سنگ رنگین است. مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در میان قبر، خشت فیروزه به کار رفته است، ولى قبر پدر تو از مقدارى خشت خام و مشتى خاک، درست شده، این کجا و آن کجا؟

فقیرزاده در پاسخ گفت: تا پدرت از زیر آن سنگهاى سنگین بجنبد، پدر من به بهشت رسیده است .!

مطلب پیشنهادی

۱۰ قدم برای تبدیل ایده‌ فناورانه به فرصت‌ تجاری/ با مغزت پولدار شو

سایت بدون /در دنیای امروز، ایده‌های نوآورانه در حوزه فناوری اطلاعات(IT) می‌تواند به فرصت‌های تجاری …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *