آخرین ها

ریشه و داستان ضرب المثل «هفت خانه به یک دیگ محتاج شدن»

سایت بدون – در حالت عادی هر خانه برای خود یک دیگ بار می گذارد و غذای افراد آن خانه از آن دیگ تامین می شود اما وقتی قرار باشد که غذای خانه از تنها یک دیگ تامین شود یک اتفاقی غیر عادی رخ داده است این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند از یک فقر عمومی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آنچت نخارد مخار»

سایت بدون – اصل و ریشه این ضرب المثل به شعری از سنایی برمی گردد او در بیتی آورده است: رنج و غم بیهوده منه بر دل و بر جانو آنچت بنخارد بمخار ای پسر خوش معنای ظاهری ضرب المثل هم بسیار ساده است می گوید که اگر جایی از بدنت خارش دارد، آن را بخار و گرنه بی کاری …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «خواب هفت پادشاه را دیدن»

سایت بدون – ریشه این ضرب المثل در یک باور قدیمی ایرانی است طبق باور زرتشتی جهان در واقع در هفت اقلیم و یا پادشاهی تقسیم شده است این هفت اقلیم در کتاب اوستا با جای خود مشخص شده اند که عبارتند از اول: اَرْزه در خاور (شرق) دوم: سَوَه در باختر (غرب) سوم: فِرَدَدَفْش در جنوب چهارم: ویدَدَفْش در …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «برای همه ی مادره، برای ما زن بابا»

سایت بدون – در فرهنگ عامه مادر نماد و سمبل مهر و محبت و فداکاری است در مقابل مادر، زن بابا نماد فردی است که فرزند را به عنوان یک غریبه یا اضافه می بیند هر چند که این باور همیشه درست نیست و زن بابا هایی وجود دارند که بچه همسر خود را مثل فرزند خود پرورش می دهند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «تا بگی نوکرتم، می فروشتت»

سایت بدون – نوکرتم و غلامتم از لفظ های کوچه بازاری است وقتی یک نفر در مقام تعارف بخواهد ارادت و دوستی خود را نشان بدهد از این کلمات استفاده می کند حالا تصور کنید که یک نفر همین لفظ محبت آمیز را به عنوان اقرار در نظر بگیرد و بخواهد طرف را بفروشد چه معنایی دارد این ضرب المثل …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آش اینجا لواش اینجا کجا برم به از اینجا»

سایت بدون – روزی پسر بیکاری بود که دنبال کار می گشت اما این پسر خیلی تنبل بود به مغازه های آهنگری، کفاشی، نانوایی سر زد تا شاگردی کند اما کارها خیلی به نظرش سخت می آمد برای همین تصمیم گرفت دزد شود اما دزدی هم چندان آسان نبود در یکی از این دزدی ها به دلیل تنبلی گیر افتاد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «غصه نخور آفتاب از این داغتر نمیشه غلامم از این سیاه تر»

سایت بدون – این ضرب المثل مربوط به زمانی است که هنوز تجارت زشت و مذموم برده داری و غلام فروشی مرسوم بود در دشتی یک تاجر غلام سیاهی داشت که می خواست برای فروش به شهر برسد ظهر بود و آفتاب در وسط آسمان غلام مرد تاجر مثل سایر غلام ها لخت بود و لباس بر تن نداشت تاجر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «یه لاش کردیم نرسید، دو لاش کردیم که برسه»

سایت بدون – لباس های دو لایه ، لباس هایی مقاوم تر هستند برای همین بعضی از لباس ها را دولایه می دوختند که به لایه زیرین آستر می گویند اما فرق این است که لباس دو لایه، تقریبا دو برابر لباس یک لایه پارچه می برد حالا تصور کنید فردی برای دوختن لباس یک لایه پارچه کم دارد، آن …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «روزی افتاده دست قوزی»

سایت بدون – قوزی کسی است که قوز دارد قوز هم انحنایی است که پشت انسان به وجود می آید و نمی گذارد انسان تحرک لازم را داشته باشد قوزی ها چون در جامعه با واکنش های بدی مواجه بودند و با تمسخر آدم ها مواجه می گشتند روحیه ای به شدت انتقام جو داشتند و اگر به موقعیتی می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «با طناب پوسیده کسی ته چاه رفتن»

سایت بدون – چاه های قدیم بسیار عمیق حفر می شد برای همین برای پایین رفتن و رسیدن به کف آن ها باید از طناب استفاده می شد این پایین رفتن می توانست دلایل متعددی داشته باشد گروهی کارشان این بود که چاه ها را لایروبی کنند یعنی گل و لای ته چاه را تمیز کنند و یا این که …

توضیحات بیشتر »