بایگانی برچسب: داستان ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «شانس خرکی»

سایت بدون – برای این که بدانید خر چیست باید کمی درباره قاپ بازی بدانید  قاب یا قاپ، استخوان مچ پای گوسفند است که آن را بجول، بژول و بچول هم گفته اند این استخوان طباخان هنگام پختن کله پاچه کنار می گذارند قمار بازان قدیمی از این استخوان مثل تاس تخته نرد که شش وجه دارد به عنوان ابزار …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « مار در آستین پرورش دادن»

سایت بدون – می گویند زن و مردی بچه دار نمی شدند پیش رمالی رفتند و از او کمک خواستند رمال یک گوی به او داد و گفت این را در آستین خود بگذار و همه جا با خودت ببر این گوی ، تخم یک مار خطرناک بود. مرد همین کار را کرد و از درون تخم ماری به دنیا …

توضیحات بیشتر »

حکایت کوتاه / گفتم؛ راه برو

سایت بدون – روزی لقمان در کنار چشمه‌ای نشسته بود. مردی که از آنجا می‌گذشت از لقمان پرسید: چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟ لقمان گفت: راه برو. آن مرد پنداشت که لقمان نشنیده است. دوباره سوال کرد: مگر نشنیدی؟ پرسیدم چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟ لقمان گفت: راه برو. آن مرد پنداشت که لقمان …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«چوب به لانه زنبور کردن»

سایت بدون – زنبورها یکی از اجتماعی ترین حیوانات هستند آن ها در کندوی خود تقسیم کار پیچیده ای دارند و به شدت از محیط زندگی خود حراست می کنند اگر حیوان یا شی خارجی وارد کندوی آن ها شود ، برای دفع آن هماهنگ هجوم می آورند حالا برخی از سر ناآگاهی و چشیدن عسل یا از سر آگاهی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آمپر چسباندن»

۲۴ سایت بدون – آمپر مد نظر آمپر آب است اگر سیستم خنک کننده موتور اتومبیل نتواند کار خود را به درستی انجام دهد و حرارت موتور از یک حدی بالاتر برود، به قطعات فلزی موتور آسیب جدی می زند قطعات فلزی را ذوب و قطعات پلاستیکی را آب می کند برای همین آمپر ماشین مقابل چشم راننده تعبیه کرده …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « روده درازی کردن»

سایت بدون – در زمان های قدیم در ایران شغلی به نام زهتابی بسیار رایج بوده است که در آن روده گوسفندان پاکسازی می شد و برای مصارف خاصی مورد استفاده قرار می گرفت زهتابی یکی از شغل های پردرآمد محسوب می شد از این روده برای خیلی چیزها استفاده می شد از نخی که برای کمان تیراندازی یا ساختن …

توضیحات بیشتر »

حکایت کوتاه / او از حاتم طایی بخشنده تر بود

سایت بدون – از حاتم پرسیدند: بخشنده‌تر از خود دیده‌ای؟ گفت:آری! مردی که دارایی‌اش تنها دو گوسفند بود. یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد. گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم. گفتند: پس تو بخشنده‌تری. گفت: نه! چون او هرچه داشت …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « ماست به دهانش مایه کرده اند»

سایت بدون – ماست را از شیر درست می کنند به شیر مایه ای می زنند و روی آن را می پوشانند و سپس آن را ساکن و بدون حرکت در یک جا می گذارند تا ماست خودش را بگیرد می گویند در زمانی که مایه دارد کارش را انجام می دهد نباید ظرف ماست را تکان داد و گرنه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « از این شاخه به آن شاخه پریدن»

سایت بدون – پرندگان را دیده اید مشتاق غذا هستند این گاهی از شاخه یک درخت به شاخه درخت دیگری می پرند و به میوه های آن نوکی می زنند و سپس به شاخه درخت دیگری می پرند و دوباره نوک می زنند یعنی در یک درخت نمی شینند وغذای خود را کامل بخورند نوک نوک از هر درخت و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « دل شکسته را نمی شود بند زد»

سایت بدون – چینی بند زدن یکی از شغل های قدیمی بود که به یک هنر بیشتر شبیه بود  چینی بندزن، چینی های شکسته را تحویل می گرفت و به مرور یک به یک با کمان و مته محل های مورد نظرش را سوراخ می کرد و تکه های شکسته را با چسب مخصوص چینی می چسباند و با بندهای کوچک فلزی (تسمه های …

توضیحات بیشتر »