بایگانی برچسب: ضرب المثل پارسی

ریشه و داستان ضرب المثل « به خاطر یک دستمال ، قیصریه را آتش زد»

سایت بدون – بازار قیصریه، بازاری که در بافت تاریخی اصفهان واقع شده است. این بازار در گذشته به نام بازار سلطانی خوانده می‌شده است و در دوران صفویه جزو بزرگترین بازارهای عصر خود بود، در زمان های قدیم در این بازار یک مغازه علاقه بندی وجود داشت ،علاقه بند کسی بود که که ابریشم می بافد و از ابریشم …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «این را که می دهی به طبیب، بده به بیمار»

سایت بدون – قدیم این گونه نبود که طبیبان که دکترهای عصر خودشان باشند حق ویزیت داشته باشند و با کارت خوان و غیر کارت خوان مبلغی را از بیمار بگیرند، این گونه بود که خانواده بیمار به تناسب ثروت خود چیزی به طبیب می دادند ، این حق قدم پزشک از تخم مرغ می توانست باشد تا گاو و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« آفتابه لگن هفت دست ، شام و ناهار هیچی »

سایت بدون – در قدیم سیستم لوله کشی آب نبود، برای همین شیر برای دستشویی هم وجود نداشت، آن زمان هم مردم با دست غذا می خوردند.برای همین در میهمانی ها برای این که میهمان قبل از خوردن غذا دست هایش را بشورد از آفتابه و لگن استفاده می کردند ، یعنی آب را با آفتابه های مسی روی دست …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « با یکدست نمی توان دو تا هندوانه برداشت»

سایت بدون – بعضی چیزها ربطی به میزان زور یا قدرت شما ندارد، بعضی چیزها ربطی به میزان تلاش یا سعی شما ندارد، بعضی چیزها و بعضی کارها را نمی توان انجام داد چون ظرفیت انجام دادن آن ها وجود ندارد، مثلا به دستان خود نگاه کنید، یک ظرفیت محدودی دارد برای بلند کردن میوه حجیم و بزرگی مثل هندوانه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«شست پات تو چشمات نره»

سایت بدون – چگونه ممکن است شست پای یک نفر به چشمانش وارد شود؟ امتحان کنید ، هیچ جور امکان ندارد که این اتفاق بیفتد ، هر چقدر هم که ناشی یا دست و پاچلفتی باشید هم این کار امکان ندارد، پس این کار را می توان نقطه پایانی دست و پا چلفتی بودن یا نقطه اوج ناشی بودن در …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « شب سمور گذشت و لب تنور گذشت»

سایت بدون – یک شب را در نظر بگیرید که زمستان است و سرد است و آدم یخ می زند حالا تصور کنید که دو نفر باشند ، یکی سلطان محمود غزنوی که پادشاه است و خودش را در گرمای پوششی که از پوست سمور پوشیده محافظت می کند تا از این شب عبور کند و دیگری آدم فقیری که …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «میمون پیر دستش را داخل نارگیل نمی کند»

سایت بدون – در هندوستان شیوه عجیبی برای شکار میمون ها وجود دارد، آن ها داخل یک نارگیل یک سوراخ ایجاد می کنند و داخل آن سوراخ هم یک موز قرار می دهند و آن را زیر خاک قرار می دهند ،میمون که می خواهد موز را بردارد ، دستش را داخل سوراخ می کند و چون نمی خواهد میوه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « فیلش یاد هندوستان کرده …»

سایت بدون – فیل ها حافظه بسیارقویی دارند ، آن ها بسیار هم احساسی هستند ، گفته می شود که اگر آن ها از خانه و کاشانه خود دور شوند این ناراحتی را به دو شکل نشان می دهند برخی از آن ها دچار افسردگی و گوشه گیری می شوند و برخی دیگر حالتی مثل جنون پیدا می کنند ، …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « همه تخم مرغ هایت را در یک سبد نگذار»

سایت بدون – در قدیم مثل امروز تخم مرغ نقش عمده ای در خوراک روزانه یک خانواده داشت با این تفاوت که تخم مرغ ها را نه از مغازه که از مرغ های خانگی به دست می آوردند.این تخم مرغ ها را در سبد نگه داری می کردند یا آن را با سبد به بازار می بردند تا بفروشند …طبیعی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «تا عاقل فکر کند، دیوانه از رودخانه گذشته …»

سایت بدون – می گویند یک نفر باهوش به رودخانه ای می رسد ، چون روی عقلش حساب زیادی می کرد،نشست فکر کرد که چگونه می تواند از رودخانه عبور کند که نه تنها غرق نشود که حتی خیس نشود، ابتدا به دنبال پل گشت ، دید در اطراف پلی نیست ، بعد به دنبال چوبی می گشت که روی …

توضیحات بیشتر »