سایت بدون – همه ما در همه عمر در حال استدلال کردن هستیم . استدلال همان جعبه آچاری است که در دستان ما قرار دارد تا به وسیله آن در یک مکالمه ، در یک بحث ، در یک خواسته ..حرف خود را به کرسی بنشانیم و بگوییم حق با ما است. اما اگر در حقیقت حق با ما نباشد چه؟ اگر حق با ما باشد اما از ابزار اشتباه استفاده کنیم چه؟ یعنی مثل با پیچ گوشتی روی میخ بکوبیم تا داخل دیوار برود…آن زمان است که در اصطلاح دچار مغالطه شده ایم .
مغالطه چیست؟
مغالطه در لغت باب مفاعله از ریشه غ ل ط است ، غلط را که می دانید چیست؟پس اگر کسی را به غلط یا اشتباه بیاندازید مغالطه کرده اید.مغالطه به معنای به اشتباه انداختن دیگری است؛ خواه کسی از روی عمد و با آگاهی دیگری را در فهم موضوعی به اشتباه بیندازد و یا از روی جهل و ناآگاهی باشد. در اصطلاح، مغالطه به استدلالی گفته میشود که به استدلالِ صحیح شباهت دارد، اما در واقع صحیح نیست. به مغالطه سفسطه و مغلطه نیز گفته می شود.مغالطهگر کسی است که از روی استدلال نادرست به یک نتیجهٔ درست یا نادرست رسیدهاست و ممکن است آن نتیجه را برای نتیجهگیریهای دیگری هم به کار گیرد.
برای این که تعریف مغالطه را تمام کنیم از این تعریف جامع استفاده می کنیم.«هر نوع خطا در حوزه تصورات یا تصدیقات؛ اعم از این که عمدی باشد یا سهوی و اعم از این که مغالطهگر خود به خطا بیفتد یا دیگری را به خطا بیندازد و اعم از این که مغالطهگر در صدد تعریف یا استدلال باشد یا نباشد.»
خاستگاه مغالطه
همه چیز به یونان باستان باز می گردد.در ابتدا لفظ «سوفیست» در یونان باستان، دارای بار معنایی مثبت بود و به معنای حکیم، معلم و استاد به کار برده میشد اما سوفیستها در نیمه دوم قرن پنجم پیش از میلاد با مغالطات گستردهای که در محاکم و سپس در دیگر حوزههای اندیشه انجام دادند، این لفظ را بدنام کرده و آغازگر اولین نهضت شکاکیت شدند.
یکی از مصادیق مهم و بارز تعالیم سوفیستها، آموزش خطابه و سخنوری، به ویژه در محاکم قضایی و دادگاهها بود. جریان از این قرار است که در یونان باستان، مدعی و متهم شخصاً در دادگاه به دفاع از خود میپرداختند، نه به واسطه وکلای حرفهای لذا توفیق یا شکست ایشان تا حد زیادی منوط به مهارتشان در سخنوری و خطابه و اقناع مخاطبین بود، البته شخص میتوانست فرد متخصصی که در این زمینه توانایی دارد را اجیر کند تا در ازای مبلغی پول، نطق او را بنویسد یا فنونی که لازم است را به او پرورش دهد تا در محکمه پیروز شود. وظیفه سوفسطاییان تعلیم همین فنون بود. (۱) اما سوفیستها رفته رفته به این تلقی رسیدند که در واقع و نفسالامر، دوگانههای حق و باطل و راست ودروغ وجود ندارد که رأی ایشان بر آن مطابقت کند یا نه بلکه معیار حق و حقیقت، شخصِ انسان است و پندارهای او در اثبات مدعای مطلوب. به تدریج، این عقیده را به سایر امور عالم نیز سرایت داده و گفتند: حقیقت به طور کلی تابع شعور و ادراک انسان است. (۲) جمله پروتاگوراس (Protagoras 490-420 ق. م.) که از او به عنوان پایهگذار سوفیسم یاد میشود، جملهای مشهور است که میگفت: آدمی مقیاس همه چیز است. مقیاس هستی آنچه هست و چگونه است و مقیاس آنچه نیست و چگونه نیست. (۳)
به تدریج پس از آنکه قوانین منطقی که در ذهن و ضمیر انسانها مفطور است، به وسیله سوفیستها مورد تردید و تشکیک قرار گرفت، فیلسوفان بزرگی چون سقراط افلاطون
و ارسطوبه مقابله با آنها پرداختند که در نهایت این تلاشها با تدوین علم «منطق» توسط ارسطو به نتیجه رسید،
مواد تشکیل دهنده مغالطه
در منطق قضایایی به نام مشبهات داریم. مشبهات قضایایی کاذب هستند که در اثر مشابهت با یقینیات یا مشهورات پذیرفته میشوند و کسی که از این قضایا استفاده میکند، مخاطب خود را به اشتباه میاندازد. مشابهت این قضایا میتواند لفظی یا معنوی باشد
قضایای مشبّه، عمدتا قضایایی هستند که به عنوان مواد تشکیل دهنده مغالطه بکار میروند. علت به غلط افتادن مخاطب در این نوع از قضایا این است که ذهن چیزی را به جای شبیه آن میپندارد و حکم خاص یکی را به دیگری انتقال میدهد.
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب اساس الاقتباس مواد دیگری را هم در تشکیل مغالطه دخیل میداند، از جمله: استفاده کردن از آنچه ضمن سخن مخاطب از سوی او یقینی دانسته شده یا به آن اعتراف کرده است. که در این صورت با اضافه و حذف کردن موادی در اول و آخر سخن او، به سمت سفسطه مورد نظر مغالطهگر راهنمایی میشود.
چرا باید مغالطه ها را بشناسیم؟
توسط شناخت مغالطه انسان میتواند خود را از اشتباه در استدلال نگه داشته و از باطل حفظ کند؛ زیرا وقتی انسان مورد و موضع مغالطه را بشناسد، راه فرار از اشتباه و خطا را میشناسد. فایده دیگر آن این است که میتواند از خود در برابر مغالطهگران دفاع کند، و مورد خطا و اشتباه آنان را معلوم سازد. بنابراین، فایدهای که از آموختن مغالطه بدست میآید همچون بهرهای است که پزشک از آموختن سموم و خواص آن میبرد. زیرا پزشک به این وسیله میتواند از آن سموم پرهیز کند، و دیگران را به دوری کردن از آن توصیه نماید، و کسی را که مسموم شده، مداوا کند.
آرزوی برتراند راسل، فیلسوف معروف همیشه این بوده است که بشر تفکری نقّادانه داشته باشد و با نگاهی سنجشگر استدلالهای منطقی را از غیر منطقی تشخیص بدهد. طبیعتا یکی از ابعاد این آرزو، برمیگردد به شناسایی مغالطهها؛ بدون تعارف، ما حتی در گفتگوهای عادیمان گاهی فریب میدهیم و پیروزگر میدان بحثها میشویم یا مغلوب مغالطهها و اذیت میشویم. چرا اذیت میشویم؟ چون درست است که گاهی مغالطه مانند سپری دفاعی به کمک آدم میآید و میشود حرفش را به کرسی بنشاند، اما این به معنی بر حق بودن آن کلام یا آن استدلال نبوده است و نیست بلکه پیروزی به واسطه به کار گرفتنِ عمدیِ مغالطهها نوعی فریب است.
آگاهی از انواع مختلف مغالطه از آن رو مهم است که ما بدون آگاهی و توجه به آن ها، بسیاری از اوقات فریب استدلال های سست دیگران را می خوریم و گمان می کنیم استدلال ایشان درست است؛ در حالی که بسیاری از استدلال هایی که میان مردم رایج است یا حتی در کتاب های مختلف ذکر می شود ایراد دارد و مغالطه محسوب میشود.
انواع مغالطه
مغالطه شاه ماهی سرخ
مغالطه اشتراک لفظ
مغالطه پهلوان پنبه
مغالطه مصادره به مطلوب
مغالطه هفت تیرکش تگزاس
مغالطه بلاگردانی
مغالطه اثبات با مثال
مغالطه توسل به معنای ظاهری
مغالطه تعمیم شتاب زده
مغالطه تمثیل ناروا
مغالطه ابهام در مرجع ضمیر
مغالطه بارارزشی کلمات
مغالطات انواع مختلفی دارد که به مرور زمان به آن ها خواهیم پرداخت
۷ دیدگاه
بازتاب ها: مغالطه پهلوان پنبه چیست و چگونه باید با آن مقابله کرد؟ | بدون
بازتاب ها: مغالطه اشتراک لفظ چیست و چگونه باید با آن مقابله کرد؟ | بدون
بازتاب ها: مغالطه مصادره به مطلوب چیست و راه مقابله با آن کدام است؟ | بدون
بازتاب ها: مغالطه هفت تیرکش تگزاس چیست و راه مقابله با آن کدام است؟ | بدون
بازتاب ها: مغالطه بلاگردانی چیست و راه مقابله با آن چیست؟ | بدون
بازتاب ها: مغالطه «اثبات با مثال» چیست و راه مقابله با آن چیست؟ - بدون
بازتاب ها: مغالطه توسل به معنای ظاهری چیست و راه مقابله با آن کدام است؟ - بدون