گزارش خواندنی نیویورک‌تایمز از پشت پرده خرید باشگاه‌های فوتبال توسط سلبریتی‌ها و میلیاردرها



دو ستاره بزرگ هالیوود بعد از دیدن مستند نتفلیکس با عنوان «ساندرلند؛ تا وقتی بمیرم» به فکر خریدن باشگاه فوتبال و ساختن مستند خودشان افتادند اما آنها تنها کسانی نیستند که دنبال پول درآوردن از ساخت مستند فوتبالی‌اند
یادداشت
روری اسمیت

سایت بدون – رایان رینولدز و راب مک‌الهنی بازیگر حتی نمی‌دانستند چیزی برای فیلمبرداری وجود دارد یا نه، اما دوربین‌ها کاملاً آماده بودند. آبان سال گذشته، رینولدز و مک‌الهنی بی‌صبرانه منتظر بودند تا نتیجه درخواست‌شان برای خرید رکسهام، باشگاهی ولزی در دسته پنجم فوتبال انگلیس، مورد قبول «تراست هواداران» قرار گیرد؛ این گروه هواداری، تیم را از ورشکستگی نجات داده بود و سال‌ها با بودجه‌ای ناچیز تیم را اداره کرده بود.
این دو بازیگر دلایلی برای اطمینان داشتند؛ وقتی ایده‌شان را در یک تماس تصویری به تراست ارائه کردند، واکنش مثبتی به آنها نشان داده شد. با این وجود وقتی منتظر تماسی بودند که آنها را از نتیجه رأی آگاه می‌کرد، نمی‌دانستند خبر خوبی دریافت می‌کنند یا نه و این نگران‌شان کرده بود.
فکر خرید یک تیم فوتبال وقتی ذهن مک‌الهنی را بشدت درگیر کرد که هر دو فصل مستند موفق نتفلیکس با عنوان «ساندرلند؛ تا وقتی بمیرم» را دید؛ مستندی که به بررسی فراز و نشیب‌های یکی دیگر از باشگاه‌های ریشه‌دار انگلیس پرداخته بود. «همفری کر» یکی از نویسنده‌های مک‌الهنی و کسی که مستند ساندرلند را به او توصیه کرده بود، می‌گوید: «به من گفت ما هم باید همین کار را بکنیم، باید یک باشگاه بخریم و درباره‌اش مستند بسازیم.»
اگر تراست رکسهام طرح مالکیت دو بازیگر را رد می‌کرد، همه نقشه‌های‌شان خراب می‌شد. وقتی باشگاهی نداشته باشی، از مستند هم خبری نیست اما برای اینکه مستند به نتیجه برسد باید داستان را از همان نقطه آغاز دنبال کند، بنابراین وقتی منتظر زنگ تلفن بودند، مک‌الهنی و رینولدز باید تصمیم سختی می‌گرفتند، اینکه کدام اولویت دارد؛ محتوا یا باشگاه؟ رکسهام تنها جایی نیست که با این سؤال کشتی می‌گیرد. فوتبال مدت زیادی است که زمین حاصلخیزی برای فیلم و تلویزیون محسوب می‌شود اما رشد فوق‌العاده پلتفرم‌هایی مثل نتفلیکس به اضافه اشتها و پول پایان‌ناپذیر و همچنین سریال‌های موفقی که به تیم‌های خیالی می‌پرداختند، باعث تولیدات زیادی شده.
بعضی مثل مجموعه مستندهای «همه یا هیچ» آمازون تلاش کرده‌اند به سراغ برخی از بزرگترین باشگاه‌های جهان بروند و دوربین‌های متعددی را در طول فصل با تیم‌هایی مثل منچسترسیتی، تاتنهام و یوونتوس همراه کرده‌اند.
بعضی دیگر از هزینه‌های گزاف این شکل کار با غول‌های فوتبال دوری کرده‌اند و ترجیح داده‌اند به سبک مستند «ساندرلند؛ تا وقتی بمیرم» جلو بروند که در آن، باشگاه کمتر موضوع مستند است و بیشتر در کنار داستان قرار می‌گیرد.
اما یک تفاوت اساسی میان بسیاری از این پروژه‌ها و طلایه‌دار آنها وجود دارد. در ساندرلند، تهیه‌کننده‌ها مشاهده‌گران محض در باشگاه بودند. در رکسهام و جاهای دیگر، بیشتر از این هستند؛ آنها بازیگران این درام به حساب می‌آیند.
«مت ریتزتا» رئیس کمپانی سرمایه‌گذاری «نورث سیکس گروپ» که از سال ۲۰۲۰ مالک اصلی باشگاه «کامپوباسو» در دسته سوم ایتالیا شده، می‌گوید: «باشگاه‌های فوتبال بهترین جا برای سرمایه‌گذاری محتوایی هستند. آنها به شکلی با مردم ارتباط برقرار می‌کنند که هیچ چیز دیگر جایشان را نمی‌گیرد.» او می‌گوید تصمیم برای سرمایه‌گذاری در فوتبال را با قلبش گرفته، ضمن اینکه رویای همیشگی‌اش داشتن یک تیم بوده، بخصوص در جایی از ایتالیا که به محل زندگی اجدادی‌اش نزدیک باشد اما فکر خرید کامپوباسو را با مغزش گرفته: «ما حدود ۲۰ تیم را در این منطقه بررسی کردیم. کامپوباسو شاخص بود. یک‌بار به دسته دوم رسیده اما در سال‌های اخیر بیشتر مار دیده تا پله. این باشگاه در مولیزه واقع شده که بقیه کشور نادیده‌اش می‌انگارند و برایش اصطلاح «مولیزه وجود ندارد» را درست کرده‌اند.»
این برای ریتزتا عالی بود. استراتژی او مبتنی بود بر «محتوا، داستان‌گویی، بازاریابی و رسانه». او ادامه می‌دهد: «مالکیت باشگاه با دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی خیلی متفاوت شده. تیم‌های محلی بخصوص به جریان‌های درآمدساز نیاز دارند تا در محصول سرمایه‌گذاری کنند و محتوا یکی از این کانال‌هاست.»
برای حل این مشکل، نورث سیکس گروپ برای یک سریال مستند درباره نخستین صعود کامپوباسو بعد از چند دهه قراردادی با «تلویزیون فوتبال ایتالیا» بست که یک کانال یوتیوب است. ریتزتا می‌گوید: «این داستان باید گفته می‌شد. این تیم از یک بخش خاص از ایتالیاست که به‌طور کامل فراموش شده بود.» این ابهام و گمنامی تا حدی کمک کرد پروژه زنده بماند و جذابیتش حفظ شود. او ادامه می‌دهد: «این باشگاه کوچک و از یاد رفته بود. من حس یک شروع دوباره را داشتم. ما کار سختی داشتیم، نمی‌توانستیم مرتکب اشتباهی شویم.»
البته همه گروه‌های هواداری از این ایده استقبال نمی‌کنند. تابستان گذشته اعلام شد پیتر کراوچ، مهاجم سابق تیم ملی انگلیس، به هیأت‌مدیره دالویچ هملت ملحق می‌شود؛ تیمی در جنوب لندن که او در اوایل دوران حرفه‌ای خود چند بازی برایش انجام داده. این حرکت فقط با انگیزه نوع‌دوستی و خیرخواهی نبود. چند روز بعد مشخص شد کراوچ به‌دنبال خلق یک مستند با سرمایه‌گذاری «دیسکاوری پلاس» بوده. به گفته چند نفر از کسانی که در این پروژه درگیر بودند، این شبکه قصد داشته از این فرصت برای ایجاد یک «ساندرلند؛ تا وقتی بمیرم» دیگر برای خودش استفاده کند. الکس کرین، رئیس سابق «تراست دالویچ هملت» می‌گوید: «این ایده با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شد. بعضی‌ها خیلی ذوق کردند و عده‌ای نسبت به آن بدبین هستند و اینکه باشگاه چه چیزی از این معامله به دست می‌آورد.»
قطعاً درون‌مایه اصلی مستند -که دالویچ آینده تاریکی دارد و کراوچ می‌تواند تیم را نجات دهد- مورد قبول قرار نگرفت و یکی از نشریات در انتقادی بسیار تند از این درخواست گفت قصدشان فقط کسب درآمد است و هیچ منافعی برای باشگاه ندارند.
از شکل انداختن باشگاه‌ برای اینکه زمینه سرمایه‌گذاری فراهم شود، دامی است که ریتزتا می‌گوید باشگاه‌ها باید خیلی مراقبش باشند. شهریور گذشته، نورث سیکس گروپ تیم آسکولی در دسته دوم ایتالیا را به سرمایه‌گذاری خود اضافه کرد. آنها می‌خواستند ثابت کنند موفقیت قبلی در کامپوباسو می‌تواند در مقیاسی بزرگتر تکرار شود. از جمله اولین اقدامات مالکان جدید، امضای قرارداد اختصاصی با «تلویزیون فوتبال ایتالیا» بود.
ریتزتا می‌گوید: «محتوا همچنان بخش مهمی از استراتژی ماست اما باید شکل و مجرای کارش تغییر کند. آسکولی پیام، برند و داستان متفاوتی دارد و برای جامعه خودش مقدس محسوب می‌شود.»
رینولدز و مک‌الهنی هم به همین اندازه آشکارا درباره طرح‌های‌شان حرف می‌زنند. مک‌الهنی در نخستین بازدید از رکسهام گفت: «این مستند خیلی گسترده است و ما فکر می‌کنیم این بهترین راه برای این است که خودمان را به درون این جامعه پرتاب کنیم. شما می‌توانید بازی‌های تیم را پخش کنید اما اگر داستان بازیکنان و داستان این جامعه را دنبال نکرده باشید، در واقع هیچ‌کس جذب کار شما نمی‌شود.»
رکسهام همین حالا سود درخشش ستاره‌های هالیوود را حس می‌کند. چند بازیکن خوب در تابستان به تیم آمده‌اند تا نتایج بهتر شود. در زیرساخت‌های باشگاه هم سرمایه‌گذاری‌ها صورت گرفته است.
اسپنسر هریس، مدیر باشگاه قبل از خریداری شدن می‌گوید: «استادیوم در حال تغییر شکل است. امکانات تمرینی تیم اول خیلی بهتر شده. باشگاه برای موفقیتی بلندمدت در حال تلاش است و به نظر می‌آید ثبات دارند.»
بخشی از پول جدید از فروش بلیت به دست آمده چون هواداران به ورزشگاه‌ها به دست آمده و بخشی با فروش پیراهن جمع شده. فقط در ماه اکتبر ۸ هزار پیراهن فروخته‌اند که با کارکرد تیم در یک سال خوب کاری برابر است، ضمن اینکه هنوز شلوغی کریسمس پیش‌رو است.
اما شاید مهم‌تر از همه اینکه پیراهن‌ها کمی متفاوت شده‌اند. پیراهن تیم برای بازی‌های خارج از خانه سبز و خاکستری است که ادای احترام مک‌الهنی به تیم شهرش، فیلادلفیا ایگلز محسوب می‌شود. ایفور ویلیامز تریلرز، اسپانسر قبلی باشگاه جای خود را به مارک شناخته شده تیک تاک داده و لوگوی تیم شکل خاصی پیدا کرده است.
اگرچه نخستین بازی فصل تیم به‌صورت ملی در بریتانیا پخش شد اما کسانی که به بی‌تی‌اسپورت رو می‌آورند تا لیگ ملی را تماشا کنند، به برندهای اسپانسر رکسهام کار زیادی ندارند. مهم این است که در ساعت‌های خوب تلویزیون برنامه‌ای برای تماشا داشته باشند.
در اردیبهشت، رینولدز و مک‌الهنی اعلام کردند دو فصل از مستندشان با عنوان «به رکسهام خوش آمدید» را به FX فروخته‌اند. این شامل لحظه‌ای می‌شود که تماس تأیید درخواست خرید باشگاه را از تراست هواداران دریافت می‌کنند. همه در فیلم به تصویر کشیده شده. این محتوا از باشگاه جداشدنی نیست.
منبع: نیویورک‌تایمز

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «به پیسی افتادن»

سایت بدون – پیس به ترکی می شود، زشت یا بد به پیسی افتادن یک …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *