بازگشت امید به محسن قاسمی قهرمان سابق کشتی فرنگی که تا نزدیکی مرگ رفت/دیدار برای زندگی



سایت بدون -محسن قاسمی و حمید سوریان به عنوان دو فرنگی‌کار که در مقطعی با هم در اردوی تیم ملی کشتی فرنگی حضور داشتند، دو دیدار تاریخی داشتند. دو دیدار که هر دو با امید به موفقیت و بازگشت و البته با گریه همراه می‌شود اما این دو دیدار تفاوت بسیار بزرگی با هم دارند؛ مثل جایگاه فعلی و حتی جایگاه آن موقع این دو کشتی‌گیر. دیدار اول روی تشک کشتی انجام شد و دومی روی تخت بیمارستان. دو کشتی‌گیر با استعداد که دومی تمامی قله‌های افتخار در کشتی را فتح کرد و اولی حالا فقط تلاش می‌کند که از ضربه فنی مرگ فرار کند تا شاید بتواند باز هم تشک کشتی را از نزدیک ببیند.
خیلی‌ها معتقد بودند که محسن قاسمی هم می‌تواند قدم در راهی بگذارد که حمید سوریان گذاشت و افتخارات زیادی را هم برای خودش و هم برای ایران کسب کند اما او قدم در راهی دیگر گذاشت و حالا روزهایی را تجربه می‌کند که هیچ شباهتی به این روزهای نابغه کشتی ایران ندارد. او قدم در مسیری گذاشت که جز پشیمانی و ندامت حاصلی نداشت.
دیدار اول این دو کشتی‌گیر که به لحاظ چهره به هم شبیه بودند و بسیاری معتقد بودند که به لحاظ فنی هم می‌توانستند شبیه هم باشند و یک مسیر را در افتخار‌آفرینی برای کشتی ایران انتخاب کنند، سال ۲۰۰۹ نزدیک به ۱۲ سال پیش رخ داد. زمانی که محسن قاسمی یک کشتی‌گیر جوان و گمنام بود و در اردوی تیم ملی جوانان حضور داشت آن‌هم نه به عنوان یک کشتی‌گیر اصلی. یک روز محمد بنا که آن موقع هم سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی بود، به اردوی تیم ملی جوانان می‌رود و محسن قاسمی را در حال تمرین می‌بیند. سراغ او را از فرهاد اسماعیل‌نژاد سرمربی آن زمان تیم جوانان می‌گیرد و وقتی متوجه می‌شود که از نفرات اصلی تیم نیست، از اسماعیل‌نژاد می‌‌خواهد که محسن قاسمی را به اردوی تیم ملی بزرگسالان بفرستد. همین جا شرایط برای اولین دیدار کشتی‌گیرمان با نابغه کشتی دنیا فراهم می‌شود.
با حضور قاسمی در اردوی تیم بزرگسالان محمد بنا در تمرین او را به عنوان حریف تمرینی مقابل سوریان قرار داد.
ابتدا محسن قاسمی کلی ذوق و شوق داشت که حریف تمرینی نابغه شده اما در انتهای تمرین این ذوق و شوق با اشک همراه شد. تفاوت فنی این دو کشتی‌گیر باعث شد تا در همان اولین تمرین محسن قاسمی بارها به وسیله سوریان  روی تشک بیفتد. اتفاقی که در پایان تمرین باعث شد دور از چشمان همه محسن قاسمی از این همه تفاوت فنی اشک بریزد اما محمد بنا به سراغش رفت و به او گفت که او را خواسته تا دو سال بعد به ترکیب تیم ملی بزرگسالان برسد و قهرمان جهان شود. اتفاقی که رخ داد و محسن قاسمی دو سال بعد در ترکیب تیم ملی بزرگسالان قهرمان آسیا شد! شاید اگر محسن راه را با همان قدرت ابتدایی ادامه می‌داد خیلی زود هم قهرمان جهان می‌شد.
دیدار دوم اما ۱۱ سال بعد رخ داد؛ این‌بار روی تخت بیمارستان. ظاهراً خبری از آن ذوق و شوق دیدار اول با سوریان نیست. این‌بار برخلاف دیدار اول این سوریان است که رفته تا حریف تمرینی محسن شود شاید به نحوی او را آماده کند که از ضربه فنی شدن توسط مرگ فرار کند! دیدار دوم هم تاریخی می‌شود و در یادها می‌ماند. با حضور حمید سوریان بالای سر محسن قاسمی در بیمارستان و اعلام این خبر از سوی مادرش، محسن چشمانش را باز می‌کند و با دیدن نابغه کشتی دنیا اشک می‌ریزد. در دیدار اول بعد از تمرین محسن اشک ریخت اما بعد از آن به تیم ملی رسید و بعد هم قهرمان آسیا شد و روزهای خوبی را در زندگی تجربه کرد، شاید بعد از این اشک هم او دوباره به زندگی برگردد.
آن موقع دیدارش با حمید سوریان و نابغه کشتی دنیا به او امید داد که در دنیای کشتی به بخشی از آن چیزی که می‌خواست برسد، شاید این ‌بار هم دیدارش با نابغه جرقه‌ای بزند و او را به بخشی از خواسته‌ فعلی‌اش برساند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «بی دست و پا»

سایت بدون – دست و پا ابزار انسان برای انجام کار هستند بعضی از انسان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *