درباره شهرام ناظری که در ۷۰ سالگی هم در اوج می خواند/ حنجره همیشه جوان

این دردِ پیچیده به رگ، این حسرتِ منحوس در استخوان را چه کرد استاد… چطور می‌شد بهتر از این آوازش داد؟ چطور می‌شد باشکوه‌تر از این به زخم و زخمه نشست با کلام به حنجره و با کوک به ساز. پنج دقیقه، فقط پنج دقیقه چشم‌هایتان را ببندید و «جان جانم» را بشنوید از شهرام ناظری؛ قطعه‌ای که دوشنبه همزمان با سالروز تولد ۷۰ سالگی استاد که از قضا مصادف بود با چهلمین روز درگذشت قربانیان پرواز هواپیمای اوکراینی منتشر شد. فقط پنج دقیقه دل بدهید به این نوای خوش‌تراش و به چیز دیگری فکر نکنید. خودتان را به یکی از باتجربه‌ترین حنجره‌های تاریخ موسیقی ایرانی بسپارید و بدانید سر از جاهای غریبی درمی‌آورید؛ از سرزمینی پر از فراز و فرودهای ریتمیک و بالا و پایین‌های اندوه و شادی. این‌بار یک‌سره در تیول غم.

اجرای شگفت‌انگیزِ بغض و نتوانستن 
«جان جانم» قطعه‌ عجیبی است؛ اجرای مردد نتوانستن و نخواستن. حنجره ناظری این‌جا انگار در رد و تمنایی مدام، خیز برمی‌دارد به نمایشِ ناتوانی. خیلی عجیب است، خیلی. او می‌خواند اما طوری می‌خواند انگار دستی حلقومش را فشرده است تا نخواند و او این نتوانستن را اجرا کرده است، حتی این نخواستن را و امتناع را اجرا کرده است. آواز دستِ بر گلو را پس می‌زند و لحظه‌ای بعد، خود، مشتاقانه آن را دوباره بر حنجره می‌نهد. بغض، اجرایی شگفت‌انگیز در این آواز دارد. انگار، نخواهی بخوانی و مجبورت کرده باشند. انگار بر گردنه مصیبت گیرت انداخته باشند که آواز سر دهی و تو، مردد بین خواستن و نخواستن، بین اجبار و اختیار و مهم‌تر از همه در ورطه توانستن و نتوانستن گرفتار آمده باشی و همه اینها را یک‌سره به اجرا در آورده باشی. نمی‌شود توصیفش کرد، باید بشنوید تا بدانید از چه ورطه‌ای در حنجره حرف می‌زنیم. اهالی فن بهتر شاید بتوانند مختصات این صداسازی غریبی را که ناظری در «جان جانم» صورت داده تحلیل کنند. شاید بگویند این بغض، در فاصله یک‌سوم طول تارهای صوتی به نوسان در آمده و این حالت غریب را پدید آورده است. شاید از تفاوت بهره‌گیری از صدای سر تارها با فالستو یا فوسه بگویند. از جایی بگویند که تارها باز و جداره داخلی به ارتعاش نمی‌رسد و صدایی هوادار تولید می‌شود. شاید از امکان‌های صوتی حنجره‌های قدرتمند بنویسند، اما برای ما، «جان جانم» یک‌سره حیرت است؛ حیرت از انطباقی غریب بین اندوه یک حنجره با غم یک ملت.
اثری واکنشی به دور از هیجان‌زدگی
ظهر روز دوشنبه سایت «موسیقی ایرانیان»، تازه‌ترین قطعه شهرام ناظری را منتشر کرد؛ در سالروز ۷۰ سالگی استاد که همزمان شده بود با چهلمین روز سقوط هواپیمای اوکراینی. یک اثر واکنشی به دور از آسیب‌هایی که این دست از آثار اغلب مبتلابه‌اش هستند. هنرمندان به وقایع اجتماعی واکنش نشان می‌دهند و از آن‌جا که واکنش به این دست از وقایع، به‌ویژه وقایعی که اندوهی جمعی را نیز باعث می‌شوند، با غلیان احساسات همراه است، گاه اثر با هیجانی کنترل‌نشده از دست می‌رود و وقتی بخواهیم با ملاحظات هنری به بررسی‌اش بنشینیم، کیفیات چندانی را برای تحلیل نمی‌یابیم. «جان جانم» اما از آسیب هیجان‌زدگی به دور است؛ شعر اشاره‌هایی مستقیم به ماجرای سقوط هواپیما ندارد – البته جز یک اشاره که در گفت‌وگو با شاعر قطعه خواهید خواند چگونه به متن اضافه شده است – و از این رو تن به به‌روزبودن صرف نداده و مسیر خود را فارغ از تاریخ مصرفش طی کرده است. یک بار با هم بخوانیمش: آخرین برگ باغ خزانم جان جانم/ اشک می‌بارد از آسمانم جان جانم/ جان جانم جان جانم/ مه گرفته همه کوچه‌ها را جان جانم/ زاده گریه بی‌امانم جان جانم/ جان جانم جان جانم/ بی‌خبر چشم خورشید بسته/ شاخه تا شاخه در خون نشسته/ آه دنیای ویرانگر شوم/ بال‌ها در قفس‌ها شکسته/ بی‌خبر چشم خورشید بسته/ شاخه تا شاخه در خون نشسته/ آه دنیای ویرانگر شوم/ بال‌ها در قفس‌ها شکسته/ بال‌ها در قفس‌ها شکسته/ در حریقی از گریه درد/ در حریقی از گریه درد/ ناگزیر از نفس‌های ممتد/ آشیان سوخته ماه گریان/ گیسوان تو خاکستر سرد/ گیسوان تو خاکستر سرد/ آخرین برگ باغ خزانم جان جانم/ دختر کوچک مهربانم جان جانم». آهنگسازی نیز، از آنجا که به دست شاعر قطعه صورت گرفته است، بیشترین وجه انطباق را با فحوای اثر احضار کرده است.
 عهد جدید
«جان جانم»، سومین تک‌آهنگی است که از همکاری شهرام ناظری با ارشک رفیعی منتشر می‌شود؛ آهنگساز و شاعری که سال‌ها با استاد آواز ایران رفاقت و همکاری کرده و حالا در گفت‌وگو با ما از این همکاری‌ها از جمله در دو آلبوم گفته است. ناظری پیش از او در آلبوم‌های رسمی‌اش با ۲۶ آهنگساز همکاری کرده است: «محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، هوشنگ کامکار، جلال ذوالفنون، کیخسرو پورناظری، فریدون شهبازیان، رضا قاسمی، حسن کسایی، محمدجلیل عندلیبی، حسن یوسف‌زمانی، کامبیز روشن‌روان، محمدرضا درویشی، فرامرز پایور، مهدی آذرسینا، داریوش طلایی، عطا جنگوک، حمید متبسم، علیرضا فیض بشی‌پور، مسعود شناسا، فرخزاد لایق، پژمان طاهری، حافظ ناظری، فرید الهامی، حسین پرنیا و امیر پورخلجی». اسم‌ها را ببینید… نیمی‌شان آنقدر سنگین‌ و رنگین‌اند که لابد هر آهنگساز دیگری که بخواهد به این فهرست اضافه شود، به وحشت می‌افتد.

مطلب پیشنهادی

جهان گردی/ روستای هابیتون؛ جایی برای اربابان حلقه

سایت بدون – علاقه‌مندان به فیلم ارباب حلقه‌ها، روستای هابیتون را خوب می‌شناسند. این روستا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *