چقدر باید نگران پیشرفت هوش مصنوعی باشیم؟


ابعاد گوناگون موضوع هوش مصنوعی در دهه‌های اخیر نقل محافل علمی و رسانه‌ای شده است. مقالات، سخنرانی‌ها، فیلم‌ها و داستان‌های زیادی حول این موضوع وجود دارد که انسان را حیرت‌زده می‌کند. از دم‌دستی‌ترین تصویرِ مرد عنکبوتی و ادیسه استنلی کوبریک تا بلید رانر، دنیس ویلنیوو، تصاویری اغراق‌شده از مداخلات فناورانه گسترده و از وجود تراشه‌هایی با قدرت جادویی که ممکن است خطرساز باشند خبر می‌دهند. فکر می‌کنید در نهایت آنچه رخ خواهد داد به نفع ماست یا به ضررمان؟! چه کاری از ما ساخته است؟
از هوش مصنوعی چه تصوری دارید؟! شاید ربات‌های عصا قورت داده‌ای را که در خطوط مونتاژ کارخانه‌ها مشغول کارند و همه چیز منظم و مرتب پیش می‌رود. در این شرایط دیگر نگرانی از افت تولید بر اثر اعتصاب کارگران مطرح نیست. همه چیز با الگوریتم‌های فوق پیچیده، تحت کنترل است؛ نه دزدی، نه تقلب و نه قاچاق! همه چیز خوب خواهد بود تا وقتی که انسانی نظم یادشده را برهم بزند. آن موقع است که ربات‌ها شورش می‌کنند و بشر در معرض نابودی قرار می‌گیرد.
تصویر عمومی از یک فرآیند در خلال تجربیاتی شکل می‌گیرد که از دوران کودکی به اشکال مختلف و در تکرارهای مکرر از مسیر سینما، بازی‌های رایانه‌ای و به‌طورکلی بر بستر رسانه‌ها ساخته می‌شود. کودکان با این تصاویر آنقدر بازی می‌کنند و تخیل‌شان به قدری برانگیخته می‌شود تا به خواب بروند.
اما همه ماجرا درباره هوش مصنوعی چیزی نیست که فقط از سینما گرفته باشیم. حتما دقت کرده‌اید در زندگی اجتماعی با نام‌هایی مواجه هستیم که نماینده مجموعه‌ای از حوزه‌ها هستند. مثال بسیار ساده آن «مرد» است.مرد نمایندگی چند مفهوم را در چند حوزه اجتماعی دارد. مرد هم می‌تواند پدر باشد و بخشی از حوزه خانواده، می‌تواند یک مغازه‌دار باشد و بخشی از حوزه اقتصادی، می‌تواند یک رجل سیاسی یا در هر قامت دیگری قابل تصور باشد. هوش مصنوعی هم چنین وضعی را دارد. نماینده حوزه‌های مختلف علم مانند ریاضی، مهندسی رایانه، فناوری اطلاعات، مدیریت‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و در نهایت، جلوه‌ای از فناوری است که امروزه در زندگی روزمره ما نقش مهمی بازی می‌کند. هوش مصنوعی دروازه جدید و جذابی برای همه، به‌ویژه برای مهندسان رایانه و فناوری اطلاعات است که مسائل بی‌پایانی را می‌تواند حل کند.
هوش مصنوعی در امتداد رشد دانش‌های حوزه‌های تحت پوشش، شکل کنونی را به خود گرفته است. مثلا در حوزه علوم رایانه و ریاضی شاهد رشد قابل توجهی هستیم. این رشد در هوش مصنوعی جلوه‌هایی ایجاد می‌کند که مثلا بخش کوچکی از آن را در برنامه‌ای می‌بینیم که اخیرا بین ما دست به دست می‌شود و تصویری از پیری ما را نشانمان می‌دهد.
در این میان نمی‌توان نقش فیلم‌های علمی-تخیلی درباره تراشه‌هایی که جای بدی از آنها استفاده شده را نادیده گرفت. آنها همه واقعیت هوش مصنوعی نیست و البته جلوه‌هایی از دستکاری‌های غیراخلاقی هر دانشی است. به‌عبارت دیگر، از آنجا که هوش مصنوعی محصول دانش انسانی است، بری از ویژگی‌های تاریخی غیراخلاقی او هم نیست. هوش مصنوعی مثل شمشیر دو لبه‌ای است که می‌تواند به فردی که دستش را در تصادف از دست داده با تراشه‌ای در بدنش، چنان کمک کند که دست مصنوعی‌اش مثل دست قبلی برایش کار کند و در عین حال می‌تواند در خدمت سودجویان هم قرار گیرد. این دوگانه تلخ همیشگی ما در طول تاریخ است. این‌که نقش من و شما در این میان چیست، موضوع پیچیده‌ای است که باید درباره آن بیشتر فکر کنیم. مسلما، آنچه پیرامون ما رخ می‌دهد نتیجه نگرش ما و دستکاری‌هایی است که خود ما ایجاد می‌کنیم.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «به پیسی افتادن»

سایت بدون – پیس به ترکی می شود، زشت یا بد به پیسی افتادن یک …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *