یادداشت گابریله مارکوتی درباره برد بایرن مونیخ در در کلاسیکر/ تنها هالند کافی نیست

لواندوفسکی در ۱۳ بازی ۱۷ گل به دورتموند، تیم سابقش زده است

یادداشت گابریله مارکوتی

سایت بدون – بایرن مونیخ با پیروزی ۳ بر ۲ در خانه بوروسیا دورتموند از لایپزیگ سبقت گرفت و به جایی برگشت که در این هشت فصل اخیر همیشه بوده: صدر جدول. پیروزی باواریایی‌ها در خانه رقیب سنتی‌شان تا حد زیادی آنچه که آنها را خاص کرده است به تصویر کشید. آنها با عقب افتادن از حریف کنار می‌آیند، بازی‌شان را مدیریت می‌کنند و به کارشان ادامه می‌دهند و در نهایت به چندین شیوه مختلف شکست‌‌تان می‌دهند. جو پیش از بازی بیشتر پیرامون رویارویی روبرت لواندوفسکی و همتای نروژی‌اش در دورتموند ارلینگ هالند بود که طبیعی هم بود اما مهاجمان حتی استعدادهایی مانند این دو نفر هم عموماً برای درخشش در زمین بازی وابسته به اتفاقاتی هستند که سایر بازیکنان پشت سرشان رقم می‌زنند و تفاوت اساسی میان این دو نفر هم در آن است که لواندوفسکی در اکوسیستمی بهتر و کارآمدتر کار می‌کند که اعتماد به نفس او را بالاتر برده و انرژی‌اش را کمتر هدر می‌دهد و البته به طور مداوم هم سعی در ارتقای خود و رفع اشتباهاتش دارد. بایرن ممکن است بازیکنانی را هم به دلیل مصدومیت از دست بدهد (مثل کیمیش که در نیمه اول مصدوم شد)، ممکن است گل بخورد و ممکن است در مسیر حرکاتش متوقف شود، مانند بوکسوری که یک هوک چپ دریافت می‌کند اما هر قدم اشتباه برایش مانند یک اتفاق آموزنده است که در لحظه از آن درس می‌گیرد تا اشتباهش را برطرف کند و آنها را به حداقل برساند. چارچوب کار اصلی – خط حمله‌ای که پرس را از یک سوم دفاعی حریف آغاز می‌کند، بال‌هایی که مدام جلو می‌روند – به طور مداوم در حال تطبیق و ارتقای خودش است اما به ندرت پیش می‌آید که تغییر کلی در آن ببینید. در مورد هالند، چیزی که پشت موفقیت‌های او قرار دارد را خیلی نمی‌توان حاصل الگوی موفق از یک شیوه بازی تعریف کرد (به جز ابتدایی‌ترین چیزها) بلکه آنها را بیشتر باید خلاقیت‌های فردی دانست. البته او هم هم‌تیمی‌هایی بسیار بااستعداد دارد و از موقعیت‌ها و فرصت‌هایی که آنها برایش خلق می‌کنند بهره می‌برد اما اغلب چنین فرصت‌هایی موقتی و فی‌البداهه هستند. لوسین فاوره سرمربی دورتموند به جز چند بخش، هنوز تأثیر محسوسی بر عملکرد این تیم و تبدیل آن به یک قدرت فوق‌العاده نداشته است و در حالی که قراردادش در ماه ژوئن سال آینده هم تمام می‌شود، به نظر نمی‌رسد که باشگاه برنامه‌ای برای مذاکره جهت تمدید قراردادش داشته باشد و شاید هرگز هم نداشته باشد. با مصدومیت بنجامین پاوار، بونا سار، بازیکنی که در آخرین روز نقل و انتقالات تابستانی از ارسی به بایرن پیوست، در سمت راست خط دفاعی این تیم قرار گرفت. سار ۲۸ ساله است و قبل از این فصل او یک دقیقه هم در لیگ قهرمانان بازی نکرده بود و سابقه بازی در رده بین‌المللی را نداشت. او صرفاً برای خالی نبودن لیست بایرن در مواقع لزوم و داشتن یک گزینه برای پر کردن جای خالی مصدومان احتمالی در فصل پرفشاری که تحت تأثیر شیوع کرونا قرار گرفته، خریداری شد اما روز شنبه او این فرصت را پیدا کرد تا به جای بازیکنی که قهرمان جام جهانی شده و فصل پیش سه‌گانه برد، به میدان برود آن هم مقابل سرسخت‌ترین رقیبش در مسابقات داخلی. خب تعجبی هم نداشت که دورتموند در اوایل مسابقه حملاتش را از سمتی از میدان که سار در آن قرار گرفته بود ترتیب دهد و گاهی اوقات با جیو رینا، رافائل گوئریرو پشت سر او و مارکو رویس پشت سر هالند به نظر می‌رسد که دورتموند یک استراتژی مشخص برای حملاتش دارد اما مشکلی که فاوره و تیمش داشت این بود که بایرن خیلی زود دست این تیم را خواند و خودش را برای مقابله با آن وفق داد. پرس از جلوی بایرنی‌ها کمی بیشتر شد و کار را برای دورتموندی‌‌ها جهت رساندن توپ به یکدیگر با پاس‌های سالم سخت‌تر کرد. هر زمانی که سار جلو می‌کشید، بایرن مطمئن می‌شد که یک بازیکن دیگر جای خالی او را پوشش می‌دهد. اینطور می‌شد که اغلب اوقات ژروم بواتنگ برای کمک به داوید آلابا به او نزدیک‌تر می‌شد و لوکاس هرناندس هم تقریباً به یک هافبک دفاعی اضافه تبدیل می‌شد. زمانی که بایرن صاحب توپ می‌شد، با اینکه آن را برای مدتی بیشتر حفظ کند مشکلی نداشت. به این شیوه، دورتموند به سراغ نان و کره‌اش می‌رفت. خب زمانی که شما یک مهاجم با سرعت و قدرت هالند دارید، چرا که نه؟ در یک مقطع او با یک فرار تند و تیز که توماس مولر را در مهارش عاجز کرد، تا آستانه گلزنی رفت و تنها به خاطر یک آفساید میلیمتری متوقف شد. کمی بعد از آن او حرکتی مشابه را با بواتنگ انجام داد اما با تشخیص داور به خاطر ارتکاب خطا متوقف شد. با این حال نگاه معنادار دفاع وسط کهنه‌کار بایرنی‌ها به او، پیامی کاملاً مشخص داشت. البته در طرف مقابل هم اتفاقی مشابه رخ داده بود. یک ضد حمله برق‌آسا از بایرنی‌ها سبب شد که فرار گنابری از بند مونیه آغاز و با ارسال او برای لواندوفسکی همراه شود و مهاجم لهستانی را در موقعیت گلزنی قرار دهد. در واقع لواندوفسکی گل هم زد اما VAR به درستی گل او را به دلیل قرار داشتن در آفساید مردود اعلام کرد. با این حال بایرن تا زدن گل فاصله زیادی نداشت. فاصله آنقدر کم بود که به همه یادآوری کرد بایرن مونیخ چه کاری می‌تواند انجام دهد و چقدر هم سریع می‌تواند آن را انجام دهد. بعد از آن بخش بد بازی برای بایرن فرا رسید. یک پاس ضعیف از سار سبب شد کیمیش توپ را لو دهد و زمانی که تلاش کرد آن را از ارلینگ هالند پس بگیرد مصدوم شد. اشتباه دور از انتظار کیمیش، هم از جنبه روانی هم از جنبه فیزیکی علاوه بر مصدومیت می‌توانست منجر به اخراج او شود. البته شاید باواریایی‌ها آرزو می‌کردند که او اخراج شود تا دچار مصدومیتی که معلوم نیست چه مدت خانه‌نشینش کند. به این ترتیب کورنتین تولیسو جایش را گرفت و برای یک لحظه شما احساس می‌کردید که بایرن مونیخ زمان سنجش را از دست داده است و فاوره همان برگ برنده‌ای که دنبالش بود را پیدا کرده است. اوضاع برای دورتموند حتی بهتر هم به نظر می‌رسید زمانی که گوئریرو دوباره از سمتی که سار قرار داشت، حمله‌ای را آغاز کرد و توپ را برای مارکو رویس فرستاد تا او اولین گل بازی را بزند. با این گل به نظر می‌رسید که دورتموند با لذت پیروزی یک نیمه‌ای به رختکن می‌رود اما در آخرین لحظات وقت‌های تلف شده، توماس دلانی به خاطر خطایی که روی خط محوطه جریمه دورتموند روی سرژ گنابری مرتکب شد، سبب شد داور یک ضربه آزاد به بایرن بدهد. لواندوفسکی، گنابری و آلابا هر سه پشت توپ ایستادند و در نهایت این آلابا بود که ضربه زد و توپ پس از برخورد با مونیه تغییر مسیر داد و دور از دستان رومن بورکی وارد دروازه دورتموند شد. می‌گویند گل خوردن درست قبل از پایان نیمه اول یکی از ویران‌کننده‌ترین اتفاقات برای روحیه است. خب باید گفت که خوردن گل تساوی قبل از پایان نیمه اول حتی از آن هم بدتر است و اگر در ابتدای نیمه دوم هم گل دیگر بخورید که بدتر از بدتر. این اتفاقی بود که با یکی از آن ارسال‌های همیشگی لوکاس هرناندس روی محوطه جریمه دورتموند رخ داد و لواندوفسکی را برای زدن اولین گلش در این بازی به محوطه جریمه دعوت کرد تا با قدرتی که در نبردهای هوایی دارد کار را یکسره کند. دو گل طی چهار دقیقه در قبل و بعد از نیمه دوم برای بایرن مونیخ. واقعاً بی‌رحمانه بود. واکنش دورتموند خشمگینانه اما از هم گسیخته بود. بایرن می‌توانست گل سومش را هم خیلی زود بزند اگر تیرک و بورکی به کینگزلی کومان اجازه گلزنی‌ می‌دادند. دورتموند خیمه زدن در نیمه زمین بایرن مونیخ را آغاز کرد اما می‌دانست که هر آن ممکن است در یکی از ضدحملات این تیم غافلگیر شوند. فلیک به این اتفاق واکنش نشان داد و لروی سانه را به جای کومان به میدان فرستاد و همین تعویض طلایی‌اش در یک ضدحمله کلاسیک که لواندوفسکی آن را ساخت، گل سوم را رقم زد. هالند باز هم در یک حرکت که بیشتر شبیه یک کار ترکیبی دو نفره بود تا برنامه تاکتیکی تیمی صاحب موقعیت شد و این بار گلزنی کرد اما همانطور که می‌شد حدس زد، قدرت و استعداد فردی برای غلبه بر تیمی مانند بایرن مونیخ کافی نبود و دورتموند یک برنامه بازی هوشمندانه هم در کنار انرژی بالای بازیکنان و استعداد فردی آنها نیاز داشت تا بتواند بایرن را شکست دهد. منبع:ESPN

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «بی دست و پا»

سایت بدون – دست و پا ابزار انسان برای انجام کار هستند بعضی از انسان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *