اعتراف زن معتاد به قتل مرد معلول

ماجرای ناپدید شدن مرد معلول پس از دو ماه با اعتراف زنی به قتل او در یک باغ در ورامین، پیچیده‌تر شد.
سایت بدون – روزهای پایانی آذر امسال زنی با حضور درشعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران با طرح شکایتی از ناپدید شدن پسر معلولش خبر داد.
پس از این شکایت، پرونده به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران ارسال و شاکی در تحقیقات گفت: پسرم ۴۶ساله و از ناحیه دو پا معلول است، با ویلچر تردد دارد و هزینه زندگی‌اش را با دستفروشی تأمین می‌کند. چند روز پیش ناپدید شد و خبری از او نیست.
در حالی که دو ماه از ناپدید شدن او می‌گذشت، ماموران متوجه شدند گوشی تلفن همراه پسر معلول فعال شده و در اختیار یک مرد تبعه افغان است. او احضار و در تحقیقات مدعی شد، گوشی را از مردی  ایرانی به نام شهرام با پرداخت یک میلیون تومان خریده است. در ادامه شهرام، شناسایی و از او تحقیق شد که گفت: در پاتوق معتادان با زنی به نام فتانه که معتاد بود، آشنا شدم. او از من شیشه گرفت و در برابر آن، گوشی را داد. فتانه به من گفته بود با همدستی دو نفر دیگر، مردی را به باغی در ورامین کشانده و بعد از کتک خوردن مرد معلول ، او را به قتل رسانده و همه اموالش را سرقت کرده‌اند.  
در ادامه تحقیقات رد فتانه در خانه‌ای در شرق تهران به دست آمد و بازداشت شد. متهم دیروز برای ادامه تحقیقات به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و گفت: هشت سال قبل ازدواج کردم اما به دلیل اختلاف با شوهرم مصرف مواد را شروع کرده و معتادشدم و همین باعث جدایی‌ام شد. خانواده‌ام هم مرا قبول نکردند و ناچار کارتن‌خواب شدم. در پاتوق معتادان و خلافکارها با فروش شیشه، هزینه مواد و زندگی‌ام را تأمین می‌کردم. چند ماه قبل به طور اتفاقی با مرد معلولی آشنا شدم.
 وی افزود: وقتی فهمیدم پول همراه دارد، موضوع سرقت از او را به دو نفر از دوستانم گفتم و آنها از من خواستند برای اجرای نقشه، وی را به خانه باغ اجاره‌ای در ورامین بکشانم که قبول کردم و آن شب او را به آنجا بردم. همدستانم او را کتک زدند که فوت شد. ما هم اموالش را سرقت کردیم.
  محمد رضا صاحب جمعی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران در این باره به جام‌جم گفت: با توجه به گفته‌های این زن، تحقیقات برای دستگیری همدستان فراری‌اش ادامه دارد. همچنین جست‌وجو برای یافتن جسد مرد معلول ادامه دارد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «هلو برو تو گلو»

سایت بدون – دو نفر رفیق بودند یکی از یکی تنبل تر در مسیری داشتند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *