سایت بدون -بعضی بازیهای متوسط را میتوان تنها برای گذراندن یک بعدازظهر عادی و کسلکننده جمعه توصیه کرد، اما «کاتانا زیرو» از عناوین پر و پیمان و درجه یک است که میتواند هر جمعه عادی را به یک روز معرکه تبدیل کند. نویسنده : سیاوش شهبازی عنوانی خاص
تم و فضای «کاتانا زیرو» حالتی نئو- نوآر دارد. بازیکن در جلد آدمکشی مجهز به کاتانا فرو میرود. این شخصیت اصلی از دارویی موسوم به کرونوس استفاده میکند که به او قدرت دستکاری زمان را میدهد و پیشبینی آینده را برایش ممکن میکند.
در کاتانا زیرو – عنوانی اکشن و پلتفرمر – خبری از خط سلامتی نیست و ضربه خوردن، درجا به مرگ ختم میشود؛ شبیه آنچه در
Hotline Miami دیده بودیم. وظیفه بازیکن این است که با کنترل شخصیت اصلی، مراحل را طی کند و به وسیله سلاحش یا تلههای محیطی، دشمنان را از بین ببرد. شخصیت اصلی قادر است با شمشیر خود، تیرهای دشمنان را پس بزند و با غلت زدن نیز مانع از برخوردشان شود. همچنین یک سیستم مکالمه همزمان در بازی هست که بازیکن میتواند روالش را بر هم بزند.
راهروهای غرق نور نئون و خیابانهای کثیف کاتانا زیرو در فرو بردن بازیکن به فضای بازی موفق عمل میکنند. مدت زیادی نیست جنگی عظیم رخ داده و به پایان رسیده است. از این رو، جامعه هنوز نتوانسته مدنیت باختهاش را به دست بیاورد. گنگسترها بیپروا به خلافکاریشان ادامه میدهند و خیابانها از کهنهسربازان خسته و ناامید و مردمی لایعقل پر شدهاند که منتظرند برای خردهبهانهای دعوا راه بیندازند. اینجاست که شما برای بهانهای درست و درمان پا به میدان میگذارید. کاتانا زیرو شاید در پایانبندی ناگهانیاش خوب عمل نکرده باشد، اما قطعا در چیدمان روایت و خلق بهانهای مناسب برای آنچه رخ میدهد موفق بوده است. در کل، این چیزی که به بازیکن ارائه شده را سخت میتوان نادیده گرفت.
شما پا در کفش آدمکشی خواهید کرد که هنوز در تسخیر افکار تلخ اقدامات ناهنجارش در جنگ اخیر است. جنگ مذکور، خود از ستونهای روایت کاتانا زیرو است و افشای ماهیتش، به مرور و در طول بازی انجام میشود. داستان از دستور قتل چند هدف از سوی سازمانی اسرارآمیز آغاز میشود و کمکم به بستری برای پرداختن به استرس ناشی از رنجهای جنگ، جنایات جنگی و کشت و کشتار تبدیل میشود. بقچه این ماجرا طی چند فصل جذاب، با اکشنی عاقلانه گشوده میشود.
کلید، تنوع است
آزمایشهای ژنتیک، جزئی از
روایت و گیمپلی کاتانا زیرو است. با یک سرُم آبی میتوانید شمشیر خود را
به توانایی کاستن سرعت زمان مجهز کنید و مانورهایی به غایت جذاب و چشمگیر
به نمایش بگذارید. با غلتخوردن در حالت آهسته میتوانید فواصل را سریعا طی
کنید. شمشیرتان هم فقط مخصوص فواصل نزدیک نیست و با یک زمانبندی دقیق
میتوانید تیر شلیک شده دشمن را حواله خودش کنید. اینها را بگذارید کنار
آیتمهای مختص به هر مرحله که به عنوان پرتابههای دوربرد به کار برده
میشود و سیستمهای امنیتیای که با دستکاری به اسلحه محیطی شما تبدیل
میشود تا متوجه شوید کاتانا زیرو در حفظ تنوع چقدر خوب عمل
میکند. همانطور که گفته شد، شخصیت اصلی با دریافت یک تیر کشته میشود.
خوشبختانه به محض کشته شدن به بازی برمیگردید و هیچ فاصلهای بین این دو
اتفاق وجود ندارد که اوقاتتان را تلخ کند. بعضی مراحل بیش از حد طولانی
هستند که البته تعدادشان بسیار کم است. تنوع دشمنان ستودنی است و به مرور
شما را وادار میکند استراتژیهایتان را تغییر بدهید. دشمنان سپردار، اول
پستان میزنند و سپس حملهای مرگبار انجام میدهند. گنگسترها قادرند برای
لحظهای حمله شما را به تاخیر بیاندازند. ترکیبی که هر مرحله از این دشمنان
ارائه میکند، درحقیقت پازلهایی جذاب تشکیل میدهد که گذر از سدش به دقت و
ممارست قابل توجهی نیاز دارد.
در کاتانا زیرو از نمایش صحنههای
دردآور ابایی نیست، اما سازندگان حواسشان به برقراری تعادل بوده و لحظاتی
را به شناخت بهتر شخصیت و خلق روابط انسانی باارزش اختصاص دادهاند که در
نهایت منجر به همذاتپنداری و علاقه بازیکن میشود. سبک رویکرد این بازی به
مکالمات هم جالب است. قابلیت پریدن وسط حرف طرف مقابل را دارید که در
مقابل، با ابراز انزجار او از لحن و رفتار بیادبانه خود روبهرو خواهید
شد!
بر اساس رفتارتان و پاسخی که میدهید، تغییرات کوچکی در روایت پدید
میآید. مثلا در صحنهای میتوانید خود را هوادار انیمه نشان بدهید تا
اجازه ورود به هتلی را از مسؤول پذیرش بگیرید و بعدا او در مقابل پلیس از
شما دفاع کرده و شهادتتان را پشتیبانی میکند. نیازی به گفتن ندارد که اگر
خلاف این کار را انجام دهید، بعدا در برابر پلیس علیه شما صحبت خواهد کرد.
البته این اتفاقات، نقش خاصی در پیشبرد داستان اصلی ندارند، اما آنقدر جذاب
هستند که به چشم بیایند. سازندگان در بحث گرافیکی بازی هم بسیار موفق
بودهاند و از هر وسیلهای که به ذهنشان رسیده برای تقویت روایت ماجرا بهره
گرفتهاند. از این رو، با اثری روبهرو هستید که نهتنها حس نوستالژی را
در شما بیدار میکند که هویت مستقل خود را دارد و به تنهایی قابل احترام
است. متاسفانه، وقتی به پایان داستان میرسید، تازه متوجه میشوید این
گیم، فصل اول ماجرایی عظیمتر است و با چند سؤال بیجواب تنهایتان
میگذارد. با این وجود، همانطور که ذکر شد، تجربهای منحصربهفرد و حقیقتا
جذاب است. البته میتوانید تا انتشار فصل بعدی این گیم در آینده صبر کنید و
سپس سراغش بروید.