بایگانی برچسب: مثل فارسی

ریشه و داستان ضرب المثل «آستین نو بخور پلو»

سایت بدون – ملانصرالدین روزی به جشنی در همسایگی خود دعوت شد ، وقتی وارد مجلس شد با این که لباس هایش تمیز بود اما کهنه بود و فاخر نبود ، مورد توجه میزبان و سایر میهمان های حاضر قرار نگرفت و جایی در پایان سفره به او دادند. به ملا برخورد به خانه برگشت و از یکی همسایه ها …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«رطب وعده کردن و توت فرستادن»

سایت بدون – قدیم که این همه قند و شکر در دسترس نبود و این کالاها به عنوان کالاهای لوکس و لاکچری شناخته می شدند ، مردم چای خود یا نوشیدنی خود را بیشتر با میوه های شیرین مثل خرما، کشمش یا توت می خوردند…کلا این میوه ها شیرینی محافل بودند. در این میان چون خرما و رطب فقط در …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «خدا روزیت را جای دیگر حواله کند»

سایت بدون – می گویند خداوند متعال روزی هر کس را مقدر کرده است و گاهی آدم های دیگر وسیله می شوند تا این روزی به آن فرد خاص برسد ، اینجا این اصطلاح مرسوم شده است که روزی حواله شده است. حالا در مقابل آن وقتی بخواهند بگویند روزی تو اینجا مقدر نشده است و بگویند که روزیت را …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«جمعه عاشق ، شنبه فارغ»

سایت بدون – جمعه زمان بی کاری است ، روزی است که آدم فرصت دارد به امور شخصی خود بپردازد، زمان قدیم که این شبکه های اجتماعی نبود ، اکثر دورهمی ها و میهمانی ها در روز جمعه گرفته می شد ، این میهمانی ها فرصت بسیار خوبی برای عاشقی بود. اما خیلی از این عاشقیت ها در همان روز …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« اهل بخیه»

سایت بدون – اهل بخیه را در اصطلاح برای آدم های معتاد به مواد مخدر به کار می برند و ریشه ای کاملا مبتنی بر یک شوخی خیابانی دارد ، یعنی کسی که اعتیاد دارد را می گویند عمل دارد، از طرفی دیگر کسی که به عنوان پزشک یا معالج دارد عمل جراحی می کند ، باید بخیه بزند ، …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«اگر این جور باد بیاید که هیچ!»

سایت بدون – مردی نشسته بود و آرد نخودچی می خورد، از دور دوستش را دید ، خواست که تا دوستش می رسد، آرد نخودچی را مخفی کند که بادی وزید و بخشی از آن را پخش کرد، دوستش تا رسید ، پرسید :«چه می خوری » او جواب داد:« اگر باد همین جوری بوزد ، هیچ» این ضرب المثل …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « آن قدر سمن هست که یاسمن توش گمه»

سایت بدون – سمن نوعی گل خوشبو است ، گلی دارای ۳ برگ و یا ۵ برگ که در ابعاد خیلی زیاد می روید ، در میان سمن که گاهی به آن نام رازقی هم گفته می شود ، گاهی گل خوشبوی دیگری که بوی بهتری دارد هم می روید که به آن یاس یا یاسمن گفته می شود.معمولا در …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»

سایت بدون – چیزک یعنی چیز خیلی کوچک است ، یعنی هرگاه «ک» تصغیر به هر چیز بچسبد معنی کوچک شدن آن می دهد،چیز هم اسم عام همه اشیا محسوب می شود.این ضرب المثل می خواهد بگوید درست است که یک حادثه ، یک اتفاق، یک خبر، یک شایعه می تواند به صورت دهان به دهان خیلی بزرگ شود و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «تا نگرید طفل کی نوشد لبن»

سایت بدون – اصل این ضرب المثل که از اشعار مولانا در مثنوی است، در بیت زیر لبن معنی شیر می دهد تا نگرید ابر کی خندد چمن/تا نگرید طفل کی نوشد لبن این بیت که در دفتر پنجم مثنوی آمده است می خواهد بگوید که اگر خود بچه ای که در درون گهواره است ، گریه نکند تا دیگران …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «دلش طاقچه ندارد»

سایت بدون – در خانه های قدیمی چیزی وجود داشت که در معماری جدید از بین رفته است و آن طاقچه است . طاقچه یک برآمدگی نسبتا کوچک بود که روی دیوار تعبیه می شد تا خانواده بعضی از وسایل خود را روی آن نگه دارند ، روی این طاقچه معمولا وسایلی مثل آینه ،قرآن و …گذاشته می شد . …

توضیحات بیشتر »