بایگانی برچسب: گسترش ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «سماور را با اسکناس روشن می کند»

سایت بدون – در این فیلم ها دیده اید که کسی برای این که نشان دهد خیلی پولدار سیگار خود را با اسکناس آتش می زند این مثال در قدیم با آتش زدن و روشن کردن سماور با اسکناس رخ می داد کسانی که می خواستند نشان دهند خیلی پولدار هستند به جای کبریت یا قبل از آن چوب برای …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «کلاهش پس معرکه است»

سایت بدون – معرکه گیران هنرمندان خیابانی عصرهای گذشته بودند تا همین چندی قبل در ایران قشری بودند که در خیابان معرکه می گرفتند معرفه گیران دایره بزرگی از آدم ها را تشکیل می دادند یعنی از کارهای پهلوانی تا مارگیران ، از شعبده بازان تا آکروبات گویان، حتی معرکه گیرانی بودند که شاهنامه می خواندند یا مساله می گفتند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « مثل هند جگر خوار»

سایت بدون – این ضرب المثل در مورد آدم های ظالم، بد طنیت و بدکار به کار می رود ریشه این ضرب المثل به جنگ احد برمی گردد و داستان هند زن ابوسفیان است هِند دختر عُتْبَه مادر معاویه، را یکی از زیباترین و در عین حال زیرک ترین زنان عرب می دانستند عتبه بن ربیعه، پدر، شیبه، عمو و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «هفت خانه به یک دیگ محتاج شدن»

سایت بدون – در حالت عادی هر خانه برای خود یک دیگ بار می گذارد و غذای افراد آن خانه از آن دیگ تامین می شود اما وقتی قرار باشد که غذای خانه از تنها یک دیگ تامین شود یک اتفاقی غیر عادی رخ داده است این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند از یک فقر عمومی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آنچت نخارد مخار»

سایت بدون – اصل و ریشه این ضرب المثل به شعری از سنایی برمی گردد او در بیتی آورده است: رنج و غم بیهوده منه بر دل و بر جانو آنچت بنخارد بمخار ای پسر خوش معنای ظاهری ضرب المثل هم بسیار ساده است می گوید که اگر جایی از بدنت خارش دارد، آن را بخار و گرنه بی کاری …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «تا بگی نوکرتم، می فروشتت»

سایت بدون – نوکرتم و غلامتم از لفظ های کوچه بازاری است وقتی یک نفر در مقام تعارف بخواهد ارادت و دوستی خود را نشان بدهد از این کلمات استفاده می کند حالا تصور کنید که یک نفر همین لفظ محبت آمیز را به عنوان اقرار در نظر بگیرد و بخواهد طرف را بفروشد چه معنایی دارد این ضرب المثل …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «غصه نخور آفتاب از این داغتر نمیشه غلامم از این سیاه تر»

سایت بدون – این ضرب المثل مربوط به زمانی است که هنوز تجارت زشت و مذموم برده داری و غلام فروشی مرسوم بود در دشتی یک تاجر غلام سیاهی داشت که می خواست برای فروش به شهر برسد ظهر بود و آفتاب در وسط آسمان غلام مرد تاجر مثل سایر غلام ها لخت بود و لباس بر تن نداشت تاجر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «یه لاش کردیم نرسید، دو لاش کردیم که برسه»

سایت بدون – لباس های دو لایه ، لباس هایی مقاوم تر هستند برای همین بعضی از لباس ها را دولایه می دوختند که به لایه زیرین آستر می گویند اما فرق این است که لباس دو لایه، تقریبا دو برابر لباس یک لایه پارچه می برد حالا تصور کنید فردی برای دوختن لباس یک لایه پارچه کم دارد، آن …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «روزی افتاده دست قوزی»

سایت بدون – قوزی کسی است که قوز دارد قوز هم انحنایی است که پشت انسان به وجود می آید و نمی گذارد انسان تحرک لازم را داشته باشد قوزی ها چون در جامعه با واکنش های بدی مواجه بودند و با تمسخر آدم ها مواجه می گشتند روحیه ای به شدت انتقام جو داشتند و اگر به موقعیتی می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «با طناب پوسیده کسی ته چاه رفتن»

سایت بدون – چاه های قدیم بسیار عمیق حفر می شد برای همین برای پایین رفتن و رسیدن به کف آن ها باید از طناب استفاده می شد این پایین رفتن می توانست دلایل متعددی داشته باشد گروهی کارشان این بود که چاه ها را لایروبی کنند یعنی گل و لای ته چاه را تمیز کنند و یا این که …

توضیحات بیشتر »