بایگانی برچسب: ضرب المثل فارسی

ریشه و داستان ضرب المثل « برو کشکتو بساب»

سایت بدون – برو کشکتو بساب در فرهنگ عامه ایرانی یعنی سرت در کار خودت باشد و رویا پردازی نکن یا در کاری که به تو ارتباط ندارد دخالت نکن ریشه این داستان از یکی از قصه های فرهنگ عامه برمی گردد، می گویند روز مرد کشک سابی وجود داشت که می خواست از شیخ بهایی «اسم اعظم» را یاد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«پشت سر مرده حرف نزن»

سایت بدون – یکی از توصیه اخلاقی در دین اسلام شده است ، این است که پشت سر مرده نباید حرف زد، یعنی این که چون طرف دستش از دنیا کوتاه است و نمی تواند از خودش دفاع کند بهتر است در مورد او حرف نزد به بدی ، این در شعر فارسی هم هست مثلا در شعر نظامی می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « دستش را در پوست گردو گذاشتن»

سایت بدون – وقتی که می گوییم دست کسی در پوست گردو است ، منظورمان این است که او ما را در موقعیت نامناسبی معطل نگه داشته و نگذاشته است که کار پیش برود و به همین دلیل دچار رنج شده ایم در مورد ریشه این ضرب المثل دو روایت وجود دارد ، یکی که خیلی دلخراش است ، می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «چه باک از بیم موج آن را که نوح است کشتیبان»

سایت بدون – اعتماد به کشتی بان و ناخدای کشتی یکی از شرایط سفر دریایی است اگر به ناخدا و راهبر کشتی اعتمادنباشد ، هیچ چیز جور در نمی آید و از هر موج و هر تکانی مسافر به خود می لرزد، حالا بزرگترین کشتی بان کیست؟ حضرت نوح … نوح علیه السلام همچنان که از سوره هود و مؤمنون …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «خر چه داند قیمت زغفران »

سایت بدون – معنای این ضرب المثل خیلی ساده است و احتمالا نیاز به توضیح ندارد! خر مثل همه چارپایان خیلی در قید و بند چیزی که می خورد نیست بلکه حجم چیزی که می خورند برایشان مهم تر است ، برای آن ها چه فرقی می کند که غذایشان زغفران باشد یا یونجه..اگر صاحبش هر روز برایش زغفران هم …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « بیار هرچه داری ز مردی و زور»

سایت بدون -داستان این مصرع که تبدیل به ضرب المثل شده است ، به گلستان سعدی برمی گردد، سعدی داستان جوانی بلند و بالا و قوی پنجه را نقل می کند که در یک کاروان همراه بود، او تیروکمان و شمشیر داشت و این خیال آن ها را راحت کرده بود اما وقتی راهزن ها آمدند ، این جوان اولین …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « اگر دردم یکی بودی چه بودی؟»

سایت بدون – این بیت از معروفترین دوبیتی های بابا طاهر عریان است اگر دردم یکی بودی چه بودی/وگر غم اندکی بودی چه بودی مصرع اول این بیت در فرهنگ عامه ایران تبدیل به مثلی شده است که در مقام رنج بر زبان می آید و مراد و مقصود گوینده آن است که بگوید فقط این یک مشکل را ندارد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « آردت را می خواهی در آسیاب دیگه بکشی »

سایت بدون – آرد کشیدن در فرهنگ عامه ایرانی یعنی گندم آردکردن ، قدیم مردم خودشان نان تهیه می کردند و گندمی که خودشان کاشته بودند به آسیاب می بردند تا آرد کنند، گاهی بین آسیاب ها رقابت بود و به مشتریان تخفیف می دادند تا گندم ها را به آسیای آن ها ببرند. از آن جا که جامعه روستایی …

توضیحات بیشتر »

ریشه وداستان ضرب المثل « از گرگ می ترسی ، گوسفند نگه ندار»

سایت بدون – بخش عمده ای از جامعه ایران در گذشته ای نه چندان دور دام دار بودند و بخشی از مایحتاج روزانه خود را با رمه هایی از احشام تامین می کردند ، برای همین واژه هایی مثل گوسفند و گرگ زیاد در این فرهنگ کنار هم قرار می گیرند، یکی از این ضرب المثل ها می خواهد بگوید …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « می خواهد از دریا بگذرد و تر نشود»

سایت بدون – از دریا به دو طریق می توان گذشت یا این که شنا کرد و رد شد یا این که سوار کشتی یا قایق شد و عبور کرد، اولی که عملا غیر ممکن است ، دومی هم سختی های خودش را دارد، به ویژه در زمان های قدیم که این کشتی های مجهز وجود نداشت سفر با کشتی …

توضیحات بیشتر »